
پخمهنویسنده: عزیز نسین
نگاهی اجمالی به کتاب“ رمان پخمه یکی از شاهکارهای عزیزنسین در سال 1978 منتشر شد. شخصت داستان (پخمه) انسانی ساده لوح است که در موقعیت های مختلف فردی و اجتماعی مورد سواستفاده قرار می گیرد. او تلاش می کند با صداقت کودکانه اش راهی برای زندگی در جامعه ای که مردمانش مزور و فریبکار هستند باز کند. اما تلاشش هر بار در مواجهه با چنین آدم هایی به شکست در موقعیت های زندگی می انجامد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست دادهاند و به همین مناسبت "آن فارستر" ( مادر خانواده) هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن میکند تا خاطره اش را زنده نگه دارد. جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از بازی تنیس برگشتهاند با مرد غریبه نابینایی در خانهشان مواجه میشوند که به دلیل صدمات جنگ حافظه اش را از دست داده و سال ها در آسایشگاه بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا میکند. به خصوص که غریبه شباهتهایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد. ”