دربارۀ ماه آوا

نام شرکت:

نشر سپید ماه آوا

شماره ثبت:

42757

شناسۀ ملی:

14007074594

عضو مجمع ناشران دیجیتال کودک و نوجوان

گروه فرهنگي نشر سپید ماه آوا فعاليت خود را به صورت رسمي و حرفه اي در زمينه ي توليد و نشر كتاب هاي گويا، مجلات صوتي ، نمايشنامه هاي صوتي ، پادكست و ساير آثار فرهنگي شنيداري به صورت آنلاين و غيرآنلاين گسترش داده است.

اين تيم با همكاري گويندگان و كارگردانان ارشد راديو نمايش و بازيگران سينما و تأتر و مديران دوبلاژ و دوبلور هاي ارشد ، به همراه برترين و معتبرترين ناشرين كتاب كشور ، سعي در توليد آثار شنيداري باكيفيت براي مردم عزيز كشورمان مي باشد.

اين فعاليت ها در راستاي توسعه ي فرهنگ مطالعه و با درنظر گرفتن طيف وسيع علاقمندي مخاطبان مي باشد.

ماه آوا با برگزاري دوره هاي آموزشي گويندگي در جهت جذب گوينده هاي برتر و اجراي راديوتأتر و نمايشنامه خواني سعي در ارتقاء كيفيت آثار شنيداري دارد.

با اميد و حمايت شنوندگان عزيز

تهیه کننده و مدیرعامل:

راضیه هاشمی

ceo@maahava.com مشاور هنری و مدیر تیم تولید:

رضا عمرانی

مدیر تبلیغات:

مهدی شاه حسینی

طراح وب سایت و مدیر آی تی:

محسن کیاندوست

طراح گرافیک:

ریحانه هاشمی، احمد غلامی

مدیر امور قراردادها:

محسن دلدار

مدیر تیم فنی:

آرش رستمی

شبکه های اجتماعی:

سروش اعتصامی

marketing@maahava.com مدیر آموزش:

راضیه هاشمی

روابط عمومی:

سمیه علیپور

قوانین و مقررات

تازه‌های ماه‌آوا

تعالیم آبراهامنویسنده: استر و جری هیکسRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ ما آبراهام نامیده‌می‌شویم و با شما از زاویه دانش ازلی صحبت می‌کنیم، البته باید این را بپذیرید که شما نیز از دانش ازلی پیدی آمده‌اید؛ بنابراین ما تفاوت چندانی با یکدیگر نداریم. دنیای مادی خود پرتوی از یک دانش ازلی است و شما و جسم‌تان در حقیقت ادامه‌ی آن انرژی و دانش ازلی هستند. ”

کلاغی که با خدا حرف زدنویسنده: کریستوفر فاسترRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغه‌های برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصله‌ای دوردست می‌خواند. از دور صدای گرگ می‌آمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو می‌رفت، این بود که هنوز برای جوجه‌هایشان اسم انتخاب نکرده‌اند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلک‌های سام به آرامی بسته شدند و او کلاغ‌وار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجه‌ای که باعث افکار گوناگون، پیش‌بینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا می‌خواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools