
کورینویسنده: ژوزه ساراماگو
نگاهی اجمالی به کتاب“ ژوزه ساراماگو در رمان خود کابوسی هولناک را باز می آفریند. جامعه شهری پیشرفته ای با همه امکانات ناگهان به بربریت بازمی گردد و کل ساختار زندگی جمعی به انحطاط کشیده می شود. رشته های الفت و تعهد از هم می گسلد و یکی یکی از بین می رود. دقت موشکافانه در سبک و ساختار نوشتن، حذف علائم نقطه گذاری، عدم تطابق زمان ها خواننده را وامی دارد تا در هر لحظه به ظرایف معنی بیندیشد.
نتیجه رمانی است عمیق، تفکربرانگیز و کتابی که در طی سال های اخیر سابقه نداشته است.
رمانی عمیق و تکان دهنده، در عین حال که کاملا خیالی به نظر می رسد، تصویری هولناک از واقعیت است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ از چه باید گفت؟ داستان مردی تشنه محبت که با زنی دلفریب ملاقات میکند و به او دل میبازد ایدهای آشنا در دنیای ادبیات داستانی است. تعداد نویسندگان بسیاری برای توصیف چنین دیداری دست به قلم شدهاند را بیاغراق نمیتوان شمرد اما وقتی فئودور داستایوفسکی -کسی که هیچ شخصیتی را به ما معرفی نمیکند مگر آنکه تحلیلی روانشناسانه و دقیق از او در اختیارمان بگذارد- تصمیم به تالیف داستانی عاشقانه میگیرد، باید انتظار چه چیزی را داشته باشیم؟ کتاب صوتی شبهای روشن چه حرفی برای گفتن دارد که بعد از تقریبا دویست سال هنوز شنیدنی است؟
راوی این داستان کوتاه مانند دیگر شخصیتهای مخلوق نویسنده فردی است حساس، درونگرا، خیالپرداز و منزوی. او که روزگارش بیهیچ دوست و آشنایی در سن پترزبورگ میگذرد در طلب عشقی ناب میسوزد، اما چه حیف که بهاندازهی تنهاییاش در ارتباط با دیگران هم خام است. همین نبود روابط اجتماعی راوی قصه را به سفرهایی پایانناپذیر در شهر سوق داده. مرد جوان در خیابانها قدم میزند در حالی که مکالمهی میان ساختمانها را تصور میکند. او به آدمها مینگرد و از خودش میپرسد این پیرزن کیست؟ آن مرد میانسال و جدی چه دلیلی برای آن همه عجله داشت؟ زوج خوشبختی که بر پل ملاقات کردم چطور با هم آشنا شدند؟ ”