نگاهی اجمالی به کتاب“ وقتی آتیشپاره وارد شهر میشود یک داستان زیبا و جذاب و پر از شخصیتهای جالب است که برنده جایزه پاتریشیا رایتسون بخش ادبیات کودک 2014 شده است. زبان این کتاب آنقدر منحصربهفرد و تأثیرگذار است که خواندن آن علاوه بر بچهها به بزرگترها هم پیشنهاد میشود.
ماریا دختری دهساله است که بعد از مرگ مادرش به روستایی میرود که مادربزرگش در آنجا زندگی میکند، داستان تضاد ایجاد شده در زندگی دختربچه را نشان میدهد. او در شهری مدرن با تمام امکانات، تفریحات و آزادیهایش مجبور است روزهایش را در طویله سپری کند و با حیوانات مزرعه سر و کار داشته باشد و وقتی که قرار است به مدرسه برود با رفتارها و آموزشهایی روبهرو میشود که اتفاقات عجیبی رخ میدهد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ انسان معمولا در درون خود به دنبال جواب این سوال است که چرا آن کار را کردم یا چرا آن کار را نکردم. مغز و فکر انسان چطور کار میکند که در بیشتر اوقات نمیتواند رفتار درست از خود نشان دهد و بعد با ندامت از خود سوال میکند چرا چنین شد و چنان نشد. این سوال باعث شد تا روانشناسان به کشف مفهوم مهمی در رشته روانپزشکی به نام « تحلیل رفتار متقابل» پی ببرند. این شاخه از روانشناسی چگونگی ارتباط و تعامل افراد را بررسی میکند. با استفاده از تکنیک تحلیل مقابل فرد احساسات و لایههای پنهانی که در تعاملات و رفتارهای خود داشته است را بهبود میبخشد و در تمام عرصههای زندگی آن را به کار خواهد برد. کتاب «من خوبم، تو خوبی» نوشتهی توماس هریس به ما کمک میکند تا در هر موقعیتی واکنشی درست و منطقی از خود نشان دهیم.
سوال اغلب افرادی که سراغ کتابهای روانشناسی و رواندرمانی میروند این است که این کتابها برای چه گروهی نوشته شدهاند و مخاطبان اصلی آنها چه کسانی هستند. شاید در نگاه اول به دلیل توضیحات کامل و موشکافانهی توماس هریس، که در این کتاب به شکلی عمیق و موثر موضوع تحلیل رفتار متقابل را بررسی میکند، روانکاوان و رواندرمانگرها و روانشناسان به عنوان مخاطبان اصلی این کتاب فرض شوند. اما موضوع تحلیل رفتارها، موضوعی نیست که تنها مختص به گروه افراد خاصی در جامعه باشد. این کتاب برای افرادی که همواره در زندگی خود با انسانها در ارتباط هستند مثل معلمان، مربیان، والدین و رواندرمانگرها بر اساس نوع ارتباطهایشان کاربرد متفاوتی دارد. ”