نگاهی اجمالی به کتاب“ دبی فورد در کتاب شهامت: موثرترین و کاربردیترین راهکارهای افزایش اعتماد به نفس، نسخهای بسیار کاربردی، دقیق و هوشمندانه را برای یک زندگی شجاعانه در اختیار خوانندگان میگذارد. در فصل فصلِ کتابی که در دست دارید، آنچه برای یک زندگی سالم همراه با عزت نفس و اعتماد به نفس لازم دارید، گنجانده شده است.
دبی فورد به گونهای شیوا و سلیس از تجربه شخصی خویش و دگرگونی خود از رویکردی بیمناک به بینشی شجاعانه میگوید. او هیچ نقطه ابهامی به جا نمیگذارد، هیچ رازی را سربهمهر نگه نمیدارد و من در عجبم چگونه با شما از همان چیزهایی که سالها پنهانشان داشته است چنین بیپروا، سخن میگوید. چگونه میگذارد به عمق ترس و وحشت او پی ببرید. او هرچه را برای یک زندگی شجاعانه لازم دارید به وضوح بیان میکند. من به شما اطمینان میدهم همچنان که کتاب شهامت را میخوانید و پیامهای عمیق دبی فورد را میگیرید خود را برای نبرد زندگی آمادهتر احساس میکنید و سرانجام به نقطهای از شهامت و اعتمادبهنفس میرسید که پیش از این هرگز تجربه نکردهاید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کلاریسا پینکولا استس در کتاب صوتی زنانی که با گرگها میدوند اسطورهها، افسانهها و داستانهای غنی فرهنگها و قبایل گوناگون را بازگو میکند تا زن امروزی از خلال شنیدن آنها ارتباط خود با نیای فراموششدهاش را احیا کند. اما این نیای فراموششده کیست؟ چرا فراموش شده است و چرا باید زن امروزی آن را دوباره مبعوث کند و رشتههای خود را با او از نو رج بزند؟
داستانهای اسطورهای و افسانههای نیاکان ما از دل انسانیترین غرایز بشر پدیدار شدند. زن در این افسانههای بدوی، چنانکه نمود آن را در الههها و شخصیتهای اسطورهای میبینیم، سرشتی مبتنی بر غریزه داشت و در هارمونی و نسبتی تنگاتنگ با طبیعت وحشی پیرامون خود قرار داشت. تصویر درخشانی که عنوان کتاب ترسیم میکند نیز اشاره به همین موضوع دارند. زنی که در میان گلهای از گرگها در پهنهی دشت میدود. با تنی عریان، گیسوانی رها و سرشتی سرکش و وحشی. درست مانند گرگها. در روزگاری که هنوز خبری از تمدن نیست. خدایان و ایزدبانوان بهجای شهریاران حکومت میکنند و انسان در ساحت اسطوره میزیَد، و نه ساحت اندیشه. ”