
کلیدنویسنده: ایزاک بشویس سینگر
نگاهی اجمالی به کتاب“ " بسی پاپکین" زنی بیوه و میانسال است که در آپارتمانی در نیویورک زندگی میکند.او که سالهاست در دنیای تنهایی خودش بسر میبرد ، نسبت به همه ی آدمها و همسایگانش بدبین است و با کسی ارتباط ندارد. روزی هنگام خروج از آپارتمان همچون همیشه در را قفل میکندو حتی سوراخ کلید را هم با بتونه پر میکند تا نیروهای مافوق بشری به آپارتمانش راه پیدا نکنند.اما در غروب این روز بخصوص با صحنههایی از زندگی مواجه میشود که به کلی روحش را دگرگون میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کلیر ماچت اصلاً انتظار نداشت اولین شب تعطیلاتش را روی برگ درخت و گلولای وسط جنگل بخوابد. قرار بود بعد از یک دوره فشار کاری و خستگی روزانه سروکله زدن با بچهها کمی استراحت کنند و خوش بگذرانند. شاید هم این سفر فرصتی برای بهبود زندگی مشترکش باشد که مدتی است از دست رفته. یک هفته پیادهروی در دل طبیعت با حمام آب داغ بههمراه دو زوج دیگر از دوستانش، چیزی شبیه بهشت بود. اما ماشین وَن کلیر در جادهای متروکه خراب شد. تلفنها آنتن نداشت. این گروه سفری چارهای نداشتند جز اینکه مسیر باقیمانده تا هتل را پیاده بروند. اما آنطور که فکر میکردند کار راحتی نبود. چند ساعت بعد ناامید در دل جنگل گم شدند. هرچه بیشتر در اعماق جنگل راه رفتند اعضای گروه را یکی پس از دیگری از دست دادند. آیا یک حیوان وحشی آنها را شکار میکند؟ آیا کسی میان آنها قاتل است؟ با گذشت زمان، کمکم همهچیز روشن میشود. تنها یکی از زوجها زنده به خانه برمیگردد. ”