نگاهی اجمالی به کتاب“ دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود سوّمین رمانی است که از رومن پوئرتولاس در ایران منتشر میشود. پوئرتولاس اینبار داستان مادری را شرح میدهد که برای رسیدن به دخترکش ناممکن را ممکن میکند. مادر که قول داده در روز مشخصی از فرانسه به سوی آفریقا و بیمارستانی پرواز کند که دخترک بیمارش در آن بستری است، ناگهان با مشکلی روبهرو میشود که هیچ چارهای برایش پیدا نمیکند. آتشفشانی قدیمی فوران کرده و دودهای ناشی از آن همه پروازهای فرودگاههای پاریس را لغو کرده است. استفاده از دیگر وسایل حمل و نقل نیز امکانپذیر نیست. مادر باید چه کند که سرِ وقت به دیدار دخترکش برسد و بدقول نشود؟ کاش میشد پرواز کند. فکر دیوانهواری است؟ برای دنیای پریوار و پُر قصه رومن پوئرتلاس اما اینگونه نیست! مادر با راهبی آشنا میشود که حرفهای عجیب و غریبی میزند و مدعی است کارهای ناممکنی میتواند انجام دهد. آیا او میتواند برای مسافر درمانده ما راهی بیابد؟
پوئرتولاس در این رمان که در وصف عشق مادرانه، قصه فداکاری همه مادران دنیا را به تصویر میکشد، مادرانی که حتی حاضرند از جان خود بگذرند تا آرزوهای کودکانشان را برآورده کنند. این رمان ادای دِینی است به مادرانی که خود و رؤیاهایشان را فراموش کردند تا لبخند بر لبهای کودکانشان بنشانند. ”

نفهمینویسنده: خاویر کرمنت
نگاهی اجمالی به کتاب“ شناسایی و مهار آدمهای اصلاح ناپذیر (Assholes Forever: How to Spot 'Em) برای نفهمها نیست. جلد اول مجموعه یعنی بیشعوری، برای بیشعورها نوشته شده بود و به آنها راه رهایی را نشان میداد. این کتاب درباره آدمهایی است که نه توبه میکنند نه اصلاح میشوند. آنهایی که انگشتنمای آدم و عالم شدهاند. این کتاب همچنین متعلق به قربانیان نفهمی است. اثری که نویسندهاش هیچگاه فکر نمیکرد روزی مجبور شود آن را بنویسد.
خاویر کرمنت (Xavier Crement) در کتاب نفهمی: شناسایی و مهار آدمهای اصلاح ناپذیر، مبتلایانی را مورد بررسی قرار میدهد که در آنها بیماری بیشعوری شدت گرفته و ظاهرا کار از درمان هم گذشته است. آنها انسانهایی هستند که بیشعوری تا ابد را انتخاب کردهاند. ”