نگاهی اجمالی به کتاب“ چند لحظه چشمانتان را ببندید و زندگی رویاییتان را مجسم کنید. زندگیای را مجسم کنید که بهراستی آرزویش را دارید. آن را میبینید؟ آدمها را میبینید؟ صداها را میشنوید؟ آن را بهوضوح و روشنی احساس میکنید؟ اگر میتوانستیم رویاهایی را که در سر داریم به واقعیت تبدیل کنیم، زندگی باشکوه نمیشد؟ با این حال، در اغلب مواقع، پس از آن که رویایی را در سر میپرورانیم چشمانمان را باز میکنیم، سرمان را تکان میدهیم و به خودمان میگوییم: «حالا باید برگردم به واقعیت!» آن زندگی که برای ما رویاست، برای بعضیها واقعیت است! چرا؟ چون از ما بهترند؟ چون خونشان از ما رنگینتر است؟ چون از ما خوشاقبالترند؟ بدیهی است که اینطور نیست! پس چرا آنچه برای ما رویاست برای بعضی واقعی است؟ چون آنچه را برای تحقق رویایشان لازم بوده است، انجام دادهاند. آنها پایشان را از رویاپردازی محض فراتر نهاده و آن را خلق کردهاند! زندگیای را خلق کردهاند که میخواستند. برای تحقق زندگی دلخواهشان تلاش کردهاند. مسؤولیت سرنوشتشان را بر عهده گرفتهاند. حالا، نوبت شماست! ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ مارک منسون در کتاب هنر ظریف اهمیت ندادن که یکی از پرفروشترین عناوین نیویورکتایمز به شمار میآید، به شما میگوید از شکست نهراسید چرا که بیشتر شکست خوردن، لازمهی بیشتر موفق شدن است. او همچنین راهی برای تغییر و بهبود زندگی پیش پایتان میگذارد.
همهی انسانها دوست دارند زندگی سرشار از رفاه و خارقالعادهای داشته باشند و به تمام آرزوها و اهداف کوچک و بزرگشان دست پیدا کنند. اما درست به همین علت است که به هیچ جایی نمیرسند! چه کسی اظهار کرده که معمولی بودن خوب نیست؟ چه کسی گفته همهی انسانها در تمامی عرصهها و زمینهها باید از مهارت کافی برخوردار باشند؟ مارک منسون در کتاب هنر ظریف اهمیت ندادن از شما درخواست میکند تا این اثر را به عنوان کمکی برای زندگی، دقیقتر مورد مطالعه قرار دهید.
اغلب مردم تصور میکنند بیخیالی نوعی بیتفاوتی و آرامش خیال نسبت به همه چیز است، آرامشی که از تمام طوفانها میگذرد. آرزوی آنها این است به فردی تبدیل شوند که هیچ چیز تکانش نمیدهد و هیچکس را خراب نمیکند. ”