نگاهی اجمالی به کتاب“ با تمام عضلات بدنم که باهم متحدانه میخواهند از حال بروم، مقابله میکنم. همهی عضلاتم انگار باهم از من میخواهند به مدرسه نروم. میخواهند بهجای دیگری بروم و تا فردا پنهان شوم؛ ولی اهمیتی نداشت، هر وقت به مدرسه برمیگشتم، مجبور بودم با آن آدمهای داخل نوارها روبهرو شوم. به ورودی پارکینگ نزدیک میشوم. جایی که تختهسنگ بزرگ و حکاکی شدهای با پیچکی که به دور پایهی آن پیچیده شده قرار دارد. روی آن نوشته یادبودِ سال 1993. در طول این سه سال، بارها از جلوی این تختهسنگ عبور کردهام؛ اما هیچوقت پارکینگ را به این شلوغی ندیده بودم. حتی یکبار، چون هیچوقت اینقدر دیر به مدرسه نمیآمدم. تا امروز. به دو دلیل. یک: بیرون دفتر پُست منتظر ایستاده بودم. منتظر بودم باز کند تا جعبه کفشی پر از نوار کاست را پُست کنم. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بسیاری از ما بدون اینکه متوجه باشیم، با خودمان قهر کردهایم! خیلی ساده است: نه به علایق خود توجهی داریم و نه حتی چند دقیقه در روز را به فکر کردن درمورد خودمان اختصاص میدهیم. آخرینباری را که به صدای قلبتان گوش کردهاید، به خاطر دارید؟ هر آرزویی که دارید یا هر هدفی که به سوی آن حرکت میکنید، همگی تحت تأثیر نظری هستند که نسبت به خودتان دارید. آیا با عینک مثبتاندیشی خودتان را در آینه برانداز میکنید یا هر روز با سیلی از انتقادات و سرزنشها به ملاقات خودتان میروید؟ کریستین آریلو در کتاب صوتی دیوانهوار عاشق خودتان باشید هنر خودشناسی را به شما میآموزد. یقین داشته باشید که اگر شخصیت خود را به شکلی واقعگرایانه بشناسید و تواناییهایتان را درک کنید، یقیناً عاشق خودتان میشوید. ”