نگاهی اجمالی به کتاب“ زبان جلال برجس در این اثر تمام و کمال شاعرانه است. او چه از خیالات عاشقانهی مردی تنها دربارهی زن ایدهآلش سخن بگوید و چه از فساد اداری مملکت، کلمات را چنان موزون به کار میگیرد که گویی در حال شنیدن افسانههای هزارویک شب هستید. ابراهیم البته شخصیتی مدرن است که بهخوبی از شیوههای کار با اینترنت - مخصوصا در شکلهای پیشرفتهتر یعنی هک سایتها- آگاهی دارد، اما برای آنچه در ذهن او میگذرد نمیتوان تاریخی تعیین کرد. ادراکات غریب ابراهیم بدون شک ماهیت اسکیزوفرنی دارد و همین ویژگی برگ برندهی رمان است زیرا این بیماری روانی حاد علاوه بر وراثت، ریشههایی اجتماعی-اقتصادی نیز دارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در قسمتهای قبلی مجموعهی خاطرات خونآشام با شخصیتهای اصلی این مجموعه آشنا شدیم: النا، استفن و دیمون. در کتاب دیدار مجدد سیاهی که چهارمین و آخرین جلد این مجموعه است، النا گیلبرت در مقام یک خونآشام قدرتمند از مرگ برمیخیزد. اما هنوز هم خود را گرفتار یک مثلث عشقی مرگبار با استفن و دیمون میبیند. روابط هرسهی آنها با یکدیگر در این قسمت وارد سطح جدیدی از چالش و دشواری میشود. از دست دادن النا برای استفن عذابآور است. او مصمم است یکبار برای همیشه به دشمنی خود با برادرش دیمون پایان دهد. حتی اگر به قیمت از دست رفتن جان یکی از سه نفرشان تمام شود. اما در همین حین سروکلهی قدیمیترین و شرورترین نیروی شیطانی فلس چرچ پیدا میشود که برای شهر تهدید بزرگی به حساب میآید. اکنون النا، استفن و دیمون، هر سه باید با هم متحد شوند تا شهر را نجات دهند. اما آیا آنها میتوانند منافع شخصی خود را برای دستیابی به خیر جمعی و بزرگتر نادیده بگیرند؟ ”