نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب بادبادک باز روایتی از دسامبر 2001 تا مارس 2001 را به مخاطب نشان میدهد. در تمام قسمت های کتاب با روایتی صمیمی و دوستانه مواجه خواهیم بود و مخاطب به سرعت میتوان با برخی قسمت های کتاب همزاد پنداری کند. در ابتدای داستان، امیر شخصیت اصلی داستان که از یک خانواده مرفه و پولدار است از خاطرات 12 سالگیاش میگوید و صحبت کردن او در مورد گذشته ای که راه خود را با چنگ و دندان باز میکند مخاطب را برای شنیدن داستانی که شاید به همین سادگی نتوان از آن عبور کرد آماده میکند.
این داستان چهره غمگین کشور افغانستان را در زمان سقوطش نشان میدهد. زمانی که سیاست افعانستان با تحولات عجیبی رو به رو میشود و زندگی مردم را به طور کل تغییر میدهد. داستان در عین حال که چهره مردم را در این تغییرات سیاسی نشان می دهد بیشتر متمرکز بر زندگی دو دوست به نامهای امیر و حسن است که در عین حال که با هم بزرگ شده اند و حتی از یک پستان شیر خورده اند تفاوت های چشمگیری در سبک زندگی دارند. امیر از خانواده ای ارباب زاده و پولدار و حسن از خانواده ای رنج کشیده و کم توان به عنوان خدمتکار در خانه امیر و خانوادهاش مشغول است. حکایت دوستی حسن و امیر به خوبی می تواند اختلاف طبقاتی در افغانستان را برای مخاطب به تصویر بکشد، اما این تمام داستان نیست؛ چرا که هدف این رمان 400 صفحهای تنها به این دوستی خلاصه نمیشود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ مالکوم کرشاو، شخصیت اصلی رمان هشت قتل حرفهای نوشتهی پیتر سوانسون در یک کتابفروشی به نام اُلد دِوِل در شهر بوستون کار میکند که بهطور تخصصی در کار فروش کتابها و رمانهای جنایی-معمایی است. رئیس وقت کتابفروشی روزی از مالکوم میخواهد که تولید محتوای وبلاگ فروشگاه را در زمینهی جنایی و معمایی بر عهده بگیرد. مالکوم که از خوانندگان قدیمی این ژانر به شمار میرود تصمیم میگیرد در وبلاگ کتابفروشی فهرستی از کتابهای منتخب را در ژانر جنایی منتشر کند؛ فهرستی با نام «هشت قتل حرفهای» که دربرگیرندهی آثاری از آگاتا کریستی، پاتریشیا هایسمیت، ایرا لوین، برکلی کاکس، جیمزام کین، جان دی مک دونالد، دانا تارتت و اِی میلن است. او این لیست پیشنهادی را در وبلاگ کتابفروشی منتشر میکند اما خبر ندارد قرار است درست بر سر همین موضوع در دردسری بزرگ بیفتد و پای پلیس افبیآی را به کتابفروشی اُلد دِوِل باز کند. ”