آخرین انسان

کتاب صوتی

کتاب صوتی آخرین انسان

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
برگردان سهیل سمی

نام اصلی:

ناشر: نشر ققنوس

سال چاپ: 1394

شابک:

دسته بندی: رمان

خلاصه:

چاپ اول این کتاب با عنوان اوریکس و کریک در سال 1383 منتشر شده بود. نام آخرین انسان از عنوان ترجمه فرانسه عاریت گرفته شده است.اوریکس و کریک لقب دو نفر از شخصیت‌های اصلی کتاب است. این رمان عاشقانه در زمانی آغاز می‌شود که نسل انسان بر اثر فاجعه جهانی زیست‌شناسی از بین رفته است و تنها یک نفر باقی مانده است.او تنها بازمانده این فاجعه جهانی است، این داستان در گذشته اتفاق افتاده و در آینده روایت می‌شود.

بشنوید:

هنرمندان:
گوینده متین بختی
صدابردار مریم نشیبا
تهیه کننده راضیه هاشمی

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی بخش D بخش D

فریدا مک فادن

کتاب صوتی دجله به حال تو ناله کند دجله به حال تو ناله کند

امیلی ین ملفتو

کتاب صوتی تدفین مادربزرگ تدفین مادربزرگ

گابریل گارسیا مارکز

کتاب صوتی گرگ بیابان گرگ بیابان

هرمان هسه

کتاب صوتی دزیره دزیره

آن ماری سلینکو

کتاب صوتی دختری از پرو دختری از پرو

ماریو بارگاس یوسا

تازه‌های ماه‌آوا

آن هنگام که نفس هوا می‌شودنویسنده: پال کالانیتیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ آن هنگام که نفس هوا می شود داستان رویارویی یک پزشک جوان با مرگ را به رشته تحریر در آورده است. پال کالانیتی متخصص مغز و اعصاب بود. او در سن 37 سالگی بر اثر سرطان ریه بی نفس شد. او پزشکی فوق العاده و انسانی متفکر بود و همیشه در طول زندگی سعی داشت که به معنای زندگی پی ببرد. این کتاب ابتدا مروری دارد بر خاطرات کل دوران زندگی پال و این‌ که چرا بعد از تحصیل در رشته‌ی ادبیات، رو به پزشکی می آورد و تصمیم می گیرد که دکتر شود و بعد، چگونگی رویارویی با مرگ قریب‌الوقوعش، تمام آن لحظات تکان دهنده رنج‌آور و کنار آمدن با آن را شرح می‌دهد. بخش پایانی کتاب نیز نوشته‌ی همسر پال است که آخرین روزهای زندگی پال را ثبت کرده است. ”

برگشتی در کار نیستنویسنده: اریک بردولRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست داده‌اند و به همین مناسبت "آن فارستر" ( مادر خانواده) هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن می‌کند تا خاطره اش را زنده نگه دارد. جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از بازی تنیس برگشته‌اند با مرد غریبه نابینایی در خانه‌شان مواجه می‌شوند که به دلیل صدمات جنگ حافظه اش را از دست داده و سال ها در آسایشگاه بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا می‌کند. به خصوص که غریبه شباهت‌هایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools