نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب صوتی وارکرفت: گرگ دل به روزهایی میپردازد که ملفاریون و تیرانده سعی دارند کنار یکدیگر از سرزمین الفهای شب در برابر ارتش هورد دفاع کنند. ریچارد ای. ناک، نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز این اثر را پیرامون تعدادی از محبوبترین شخصیتهای وارکرفت خلق کرده و با مهارتش در داستانسرایی تحسین شما را برمیانگیزد.
اگر از دنبالکنندگان داستانهای وارکرفت هستید احتمالا اسم دگرگونی یا کاتاکالیسم را شنیدهاید. در این فرایند گروهی از افراد سودجو از عناصر زمین برای افزایش قدرت خود استفاده میکنند و به اینترتیب تغییراتی پیشبینی نشده در سیاره به وجود میآوردند، این اتفاق ساختار آزروث را کاملا تغییر میدهد و به همین دلیل از آن به اسم دگرگونی یاد میشود. مدتها بعد از این واقعه نژادها هنوز برای دسترسی به منابع حیات با همدیگر رقابت میکنند که فجایع ناشی از این مبارزات در قلب کتاب صوتی وارکرفت: گرگ دل نوشتهی ریچارد ای. ناک قرار دارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب همسر دوست داشتنی من از پرفروشترینهای نیویورکتایمز و یواسای تودی بوده و نامزد جایزه ادگار بهعنوان بهترین رمان اول را با خود یدک میکشد. - پشت جلد کتاب همسر دوست داشتنی من: داستان عاشقانه ما بسیار ساده بهنظر میرسد. من با زنی بینظیر ملاقات کردم. ما عاشق شدیم و ازدواج کردیم. بچهدار شدیم و به حومه شهر نقل مکان کردیم. شیرینترین رؤیاها و تاریکترین رازهایمان را باهم در میان گذاشتیم. و سپس… از هم خسته شدیم. ما مثل همه زوجهای معمولی دیگر هستیم. همسایه شما، والدینِ دوست فرزندتان و آشناهایی که دوست دارید آنها را به شام دعوت کنید. همه ما رازهایی داریم که باعث بقای ازدواجمان میشود. تنها تفاوت ما این است که رازمان با قتلی همراه است… - قسمتی از متن کتاب: او به این طرف و آنطرف میرود، کیفش را در یک سمت میاندازد و کفشهایش را هم در سمت دیگری از پا درمیآورد. دو لیوان پر از شراب را میبینم و او به سمت اتاقش راهنماییام میکند. بعد برمیگردد تا نگاهم کند و لبخند میزند. با گذشت زمان پترا به نظرم جذابتر می شود، حتی موهای ساده و صافش به نظرم درخشنده میآیند و برق میزنند. بله بهخاطر اثر نوشیدنی الکلیست که اینطور به نظر میرسد اما بهخاطر خوشحالی پترا هم هست که چنین حسی دارم. حس میکنم مدت هاست آنقدر خوشحال نبوده و نمیدانم به چه دلیل. همین که پترا جذاب است برایم کافیست. به سمتم میآید، بدنش گرم است، نفسش در شراب غوطهور میشود. لیوان شراب را از من میگیرد و روی میز کنار تخت میگذارد. تا وقتیکه در تاریکی هستیم و تنها نور صفحه موبایلم اتاق را روشن نگه داشته، نوشیدنم را ادامه میدهم. برای هم مرتب حرفهایمان را تایپ میکنیم، از حرفهایمان خندهمان میگیرد و میخواهیم بیشتر باهم آشنا شویم. ”