نگاهی اجمالی به کتاب“ راوی داستان مردی است که چهار سال پس از جدایی از همسر سابقش برای دیدن او میرود. زن که هنوز زخم شکست زندگی مشترکشان را در سینه دارد با دیدن شوهر سابقش شروع به برون ریزی احساسی میکند و با حسرت از صمیمیتی حرف میزند که همیشه در آرزویش بوده ولی هیچگاه از جانب مرد به او ابراز نشده است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در کتاب پیش رو راوی داستان جوانی است که از 16 سالگی در شهر کار می کند. او تعمیرکار لوازم خانگی است و با درنظر گرفتن وضعیت اقتصادی آلمان پس از جنگ دوم جهانی، درآمد خوبی دارد. کل داستان مربوط به یک روز ابتدای هفته (دوشنبه) است؛ روزی تمام ناشدنی که در انتهای داستان هنوز چند ساعتی از آن باقی است! صبح روز دوشنبه تلگرامی از پدرش میرسد که هدویگ دختر مدیر مدرسه (همکار پدر) برای ادامه تحصیل به شهر میآید و فندریش میبایست به ایستگاه راه آهن برود و او را با رعایت ادب به آپارتمانی که قبلن برای او اجاره کردهاست برساند. او با کمی نارضایتی تن به این کار میدهد اما مواجهه او با هدویگ تاثیر عجیبی روی او میگذارد به نحوی که…. ”