نگاهی اجمالی به کتاب“ اثری پرفروش و قدرتمند دربارهی برخورد تصادفی دو زن که زنجیرهای خیرهکننده از دروغها را آشکار کرد. کتاب اعترافات در ساعت 7:45 اثر لیزا آنگر داستان همصحبتی دو غریبه را در قطار روایت میکند که به برملا کردن رازهای زندگی خود برای یکدیگر میپردازند.
درباره کتاب اعترافات در ساعت 7:45:
به راستی چه کسی میتواند محرم اسرار دیگری باشد؟ تا به حال به این فکر کردهای که به دور خودت حصار بکشی و نه رازت را به کسی بگویی و نه سِر دیگران را درون خودت حمل کنی؟ زیرا که راز بین سه نفر تنها زمانی راز باقی میماند که دو نفر آنها مرده باشد...
سلنا مورفی در وضعیت بدی به سر میبرد. او به تازگی فهمیده است همسرش با پرستار بچهشان رابطه دارد. او یک روز در قطار نشسته بود و از محل کار به خانه برمیگشت که در این میان خانمی شروع به صحبت با او کرد. زن پیش سلنا اعتراف کرد که با رئیسش رابطه دارد. سلنا نیز از ماجرای رابطهی پنهانی همسر و پرستار با زن غریبه میگوید. با رسیدن به مقصد، او تصور کرد گفتوگو به پایان رسیده و آنها دیگر هرگز با هم همکلام نخواهند شد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بهترین درسی که در زندگیام آموختم این بود که دست به کار شوم و کاری انجام دهم.
اگر در شروع به انتها فکر کنید، اگر به همه مایلهایی که میخواهید طی کنید بیندیشید و اگر به همه خطراتی که ممکن است با آنها روبهرو شوید نظر کنید، ممکن است هرگز قدم اول را بر ندارید. در زندگی اگر برای رسیدن به هر آنچه که میخواهید تلاش لازم را نکنید، هرگز به هدفتان نخواهید رسید.
قدم اول را بردارید و چالشهای فراوان پیش روی خواهید داشت. ممکن است با موانعی روبهرو شوید، اما در نهایت موفق میشوید.
اولینبار روز جهانی کتابِ سال 2006 از من خواسته شد کتاب نترسید، انجام دهید را به رشته تحریر درآورم. هدف این بود که مطالبی دوستداشتنی و الهامبخش برای علاقهمندان کتاب بنویسم تا آنها به خواندن کتابهای بیشتر تشویق شوند. ”