نگاهی اجمالی به کتاب“ گراتزیا دلدا رمان راه خطا را در 25 سالگی نوشت و با انتشار آن در ایتالیا به شهرت رسید. شخصیت اصلی این رمان پسر جوانی بهنام پیترو از خاندان نوینا است. او عاشق دختر زیبا و مغروری بهنام ماریا میشود اما اینطور که به نظر میرسد، ماریا هیچ علاقهی متقابلی به او ندارد. پیترو تصمیم میگیرد از سابینا که او هم از خاندان نوینا و قوموخویش پیترو است خواستگاری کند؛ اما بهطرز غیرقابلمنتظرهای ماریا از این اتفاق برآشفته میشود. پیترو که به مخیلهاش هم نمیگنجید روزی بتواند به وصال دختر رویاهایش برسد، از ازدواج با سابینا چشمپوشی میکند و به ماریا قول میدهد زندگی ثروتمندانهای برای خودش و او فراهم کند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ ''هنری عقربهی دقیقهشمار ساعت روی دیوار را تماشا کرد. در سراسر لندن، در سراسر دنیا، عقربهها دقیقاَ با سرعتی یکسان حرکت میکردند، بیاینکه هیچکدام از دیگری جلو بزنند...''
| ویلیام ترور را نه میتوان روانشناس خواند نه کارآگاه، اما میتوان گفت که خصلتهای هر دو را دارد. او در این رمان بستریشدن چهار زن را در بخش چهار اتاقهی «بیمارستان زنانهی لیدی اوگاستا هپتری» بهانه قرار میدهد تا در زندگیشان سرک بکشد و از بیمها و شکستها، رازها و کابوسهایشان بگوید. ترور عاشق شخصیتهایی است که جامعه به آنها پشت کرده، انها که نه به موفقیت دندانگیری دست یافتهاند نه دیگر جوانی و زیبایی برگ برندهشان است.
ترور در این رمان تصویری واضح و پر از جزئیات از زندگی در لندن دههی هفتاد میلادی ارائه میدهد. ”