نگاهی اجمالی به کتاب“ و چشمهایش کهربایی بود رمانی است که از دریچهای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» میپردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربهفردند.
تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییکهای کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکاندهنده را به تصویر میکشند و روایتگر ترسها، تشویشها، آرزوها و ناکامیهای آدمهای درون داستاناند... .
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
از همینجا پیداست و میبینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همانطور که توی هوا میچرخم زن هم میچرخد انگار و درخت هم وارونه میشود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که میزنم. درختِ وارونه ریشههایش توی هوا میماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من میخواهم از ریشهها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث میکند دیگر نمیچرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت میماند همانجا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمیگرداند و انعکاس رنگ مهرههام توی عسلی چشمهاش بیقرارم میکند... . ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ آیا از شلوغی و حجم زیاد وسایل خود خسته نشدهاید؟ آیا تا به حال شده که بخواهید خودتان را از شر همه چیزهایی که دور خود جمع کردهاید خلاص کنید؟ اما چطور کتاب در باب زندگی مینیمالیستی با همین پرسش آغاز میشود. مینیمالیسم نوعی سبک زندگی است که در آن فرد متعلقات مادیاش را به حداقل میرساند. کم میخرد و کم مصرف میکند و از زندگی در بالاترین حد لذت میبرد.
کتاب در باب زندگی مینیمالیستی راز شادمانیِ زندگی را بازگو میکند، با ارائه راهکارها و اصولی که گام به گام نشان میدهد چطور سبک زندگی مینیمالیستی را پیاده کنیم و چطور با دور ریختن وسایل اضافه، ذهن و روح خود را سبکبال و آزاد سازیم.
فومیو ساساکی، نویسنده جوان این کتاب، خود مسیری را پیموده که در اینجا از آن صحبت میکند. کتاب در باب زندگی مینیمالیستی، کتابی است با اندیشههای نو و متفاوت که زندگی کردن را به طرزی متفاوت میآموزد. ”