نگاهی اجمالی به کتاب“ دیوید لینچ، فیلمساز مشهور جهانی، با کتاب صید ماهی بزرگ روزنی کمیاب به روی اسلوبهای هنریاش، سبککار شخصیاش، و بهرههای خلاقان? فراوانش از تجرب? مراقبه میگشاید. لینچ شرح میدهد که چگونه به درون «شیرجه» میزند، ایدهها را مانند ماهی «صید» میکند و آنها را مهیای صفح? تلویزیون، پرد? سینما یا دیگر رسانههای مورداستفادهاش نظیر نقاشی، موسیقی و طراحی میسازد. لینچ برای اولین بار در مورد تعهّد سی و اندی سالهاش به مراقب? تعالیبخش و تأثیری که بر فرایند خلاقیت او نهاده مینویسد.
لینچ در فصلهایی کوتاه، از شکلگیری ایدههایش حرف میزند – اینکه از کجا میآیند، چطور آنها را به چنگ میآورد و کدامیک بیشتر او را جذب خود میکند. او توضیح میدهد که چگونه افکارش را به عمل درمیآورد و به چه صورت با اطرافیانش تعامل میکند. سرانجام به تعمق در مورد «خود» و دنیای پیرامون میپردازد – و اینکه چگونه فرایند «شیرجه زدن به درون» که بر کار او تأثیری ژرف نهاده، مستقیماً میتواند به دیگران سود برساند. صید ماهی بزرگ برای انبوه طرفداران لینچ همچون مکاشفهای است که موجب درک بهتر دیدگاه شخصی وی میشود. در ضمن برای کسانی که نمیدانند خلاقیت خود را چگونه رشد دهند، کتابی جالبتوجه است.
دیوید لینچ، کارگردانی که سه بار نامزد جایز? اسکار شده است، یکی از فیلمسازان پیشتاز دوران ماست. از اوایل ده? هفتاد میلادی تا به امروز پروژههای عامه و منتقد پسند لینچ، از جمله کله پاککن، مرد فیل نما، قلباً وحشی، توئین پیکس، مخمل آبی، مالهالند درایو و اینلند امپایر در جهان به آثاری تعبیر میشوند که دیوار بین سینمای هنری و فیلمسازی هالیوودی را فروریختهاند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ درست در همان زمانی که آتش جنگ سراسر جهان را در خود میسوزاند، منجی جهان، سیری، ناگهان ناپدید میشود. او که در محاصرهی متحدان و دشمناش قرار گرفته، ناچار ظاهر راهزنی را به خود میگیرد تا از گزند مخالفانش در امان باشد. البته این ظاهر جدید، باعث میشود تا دوستدارانش هم بهراحتی او را نشناسند. ویچر اما از پا نمینشیند و گروهی از جنگاوران را گردهم میآورد تا جستوجوی خود را آغاز کنند. در این غوغا و همهمهی جنگ، راهی برای پنهان شدن نمیماند جز برج پرستو! در این بخش از سری کتابهای حماسهی ویچر، در حالی با سیری روبهرو میشوید که بهشدت مجروح شده و پس از اینکه به دست فیلسوف پیری از باتلاق نجات پیدا میکند، تصمیم میگیرد هر آنچه را که بر سرش آمده برای پیرمرد نجاتدهندهی خود روایت کند. ”