احمدرضا صالحی

از این نویسنده بشنوید:
نویسنده:
  • کتاب صوتی - میدگارد- جلد اول - ماه آوا
  • کتاب صوتی - میدگارد- جلد دوم- افسانه چشمه کوه مشرق - ماه آوا
  • کتاب صوتی - میدگارد- جلد سوم - ماه آوا
  • کتاب صوتی - میدگارد- جلد چهارم- نفرین مهتاب - ماه آوا
  • کتاب صوتی - میدگارد- جلد پنجم- آخرین فرزند زمین - ماه آوا
  • کتاب صوتی - میدگارد- جلد ششم - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

بعد از زلزلهنویسنده: هاروکی موراکامیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ پنج سال پس از زلزله‌ی شهر کوبه در ژاپن، نویسنده‌ی خوش‌نام ژاپنی، «هاروکی موراکامی»، دست به قلم می‌شود و کتاب «بعد از زلزله» را منتشر می‌کند. این کتاب شامل پنج قصه است با داستان‌های مختلف که ظاهرا هیچ ارتباطی با زلزله ندارند. با این حال وقتی پشت سر هم قرار می‌گیرند، تصویر کاملی از آدم‌هایی می‌دهد که زلزله زندگی‌هایشان را ناخواسته زیر و رو کرده است. بعد از زلزله، در کنار سایر آثار موراکامی، جزو معدود نمایندگان قدرتمند ادبیات ژاپن در ایران است. در این پنج داستان موراکامی هم مانند سایر آثارش تنهایی و سرگشتگی انسان معاصر یکی از درون‌مایه‌های اصلی است. فراموشی و رنج در کنار این سرگشتگی معجونی تلخ و عذاب‌آور ساخته که آن را هر روز زهرش را به جان انسان دنیای مدرن می‌نشاند. شخصیت‌های داستان‌های بعد زلزله بسیار ملموس و قابل باور هستند. قهرمانان این داستان‌ها افراد فوق‌العاده‌ای نیستند و حتی در همین گوشه و کنار هم دیده می‌شوند، آدم‌های معمولی با زندگی‌های معمولی. همین‌طور گفت‌وگو ها هم بدون اغراق و به شکل طبیعی و روزمره نوشته شده است. چیزی که باعث می‌شود پای حرف‌های موراکامی بنشینیم و به قصه‌هایش گوش کنیم، هنر این نویسنده در شخصیت‌پردازی و فضاسازی‌های قوی است. جالب اینجاست که او حتی خیلی اصراری روی توصیف و وصف‌حال‌های طولانی و پر از جزییات ندارد. او از ساده‌ترین و درست‌ترین کلمات برای نوشتن استفاده می‌کند. آن‌قدر ساده و بی‌دغدغه می‌نویسد که از همان اول که کتاب را شروع می‌کنیم، وارد داستان می‌شویم. آدم‌ها، خانه‌ها، حرف‌ها و رفتارها همه زنده و ملموس هستند. ”

چراغ‌هایی که روشن نشدندنویسنده: شروود اندرسونRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستان در اوایل قرن بیستم در یکی از شهرهای کوچک آمریکا می‌گذرد.مری هجده ساله است که با پدرش زندگی می‌کند . پدر پزشک معتبری است. مری اخیرا خبردار شده است که پدرش نارسایی قلبی وخیمی دارد.مادرش هم سال هاست که آنها را ترک کرده‌است.عصر یک روز یکشنبه مری از خانه بیرون می‌زند.از خیابان های شهربی اعتنا به پسران جوانی که درخواست دوستی با او را دارند می‌گذرد و در مزارع حومه ی شهر به تماشای غروب خورشید می‌نشیند.شب هنگام وقتی به خانه بازمی‌گردد با خبر مرگ پدر خود روبرو می‌شود و درمی یابد که باید از این پس خود را برای زندگی تازه‌ای آماده کند که چندان راحت نیست. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools