میدگارد- جلد ششم

کتاب صوتی

کتاب صوتی میدگارد- جلد ششم
اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر سپید ماه آوا

سال چاپ:

شابک:

دسته بندی: رمان

خلاصه:

هنرمندان:

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی بخش D بخش D

فریدا مک فادن

کتاب صوتی دجله به حال تو ناله کند دجله به حال تو ناله کند

امیلی ین ملفتو

کتاب صوتی تدفین مادربزرگ تدفین مادربزرگ

گابریل گارسیا مارکز

کتاب صوتی گرگ بیابان گرگ بیابان

هرمان هسه

کتاب صوتی دزیره دزیره

آن ماری سلینکو

کتاب صوتی دختری از پرو دختری از پرو

ماریو بارگاس یوسا

تازه‌های ماه‌آوا

سم زدایی دوپامیننویسنده: تیبو موریسRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ هیچکس نمی‌خواهد برنامه‌هایش عقب بیفتد و کارهایش روی هم تلنبار شود؛ اما گاهی همه‌ی ما دچار آشفتگی و سهل‌انگاری می‌شویم و نمی‌توانیم برنامه‌ریزی منظم و دقیقی برای اهداف زندگی‌مان داشته باشیم. اگر این شرایط بیشتر اوقات به سراغتان می‌آید، کتاب سم‌زدایی دوپامین اثری آموزنده و راهگشا برای شماست. همانطور که می‌دانید، زندگی در دنیای امروز پرسرعت است و این روند سریع و شلوغ می‌تواند به راحتی تمرکز و آرامش ما را برهم بریزد. به همین دلیل، حفظ تمرکز به یک توانایی کمیاب تبدیل شده که هرکسی از آن برخوردار نیست. اگر دقت کرده باشید ما در بسیاری از اوقات نمی‌دانیم که چرا دلشوره داریم و احساس بی‌قراری می‌کنیم. این حالات زمانی پررنگ‌تر هم می‌شود؛ درست زمانی که برای وظایف اصلی که موجب ایجاد پیشرفت به سمت اهدافمان خواهند شد آماده می‌شویم، مورد هجوم افکار پریشان و کارهای وسوسه‌انگیز دیگر قرار می‌گیریم. در چنین شرایطی، ممکن است به هر عملی دست بزنیم؛ از گشتن زدن در شبکه‌های اجتماعی گرفته تا پیاده‌روی و وقت گذراندن با دوستان. دقیقاً همین زمان است که همه چیز جالب به نظر می‌رسد و آن کار مهم به تعویق می‌افتد. ”

برگشتی در کار نیستنویسنده: اریک بردولRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست داده‌اند و به همین مناسبت "آن فارستر" ( مادر خانواده) هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن می‌کند تا خاطره اش را زنده نگه دارد. جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از بازی تنیس برگشته‌اند با مرد غریبه نابینایی در خانه‌شان مواجه می‌شوند که به دلیل صدمات جنگ حافظه اش را از دست داده و سال ها در آسایشگاه بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا می‌کند. به خصوص که غریبه شباهت‌هایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools