سوزن رفوگری

کتاب صوتی

کتاب صوتی سوزن رفوگری

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر نگاه

سال چاپ: 1395

شابک:

978-622-7064-59-9

خلاصه:

ارزش اشیا به زرق و برقشان نیست، بلکه کارآیی آنهاست که قدر و قیمتشان را عیان می کند. انسان ها هم از روی غرور و تکبر به شایستگی دست نمی یابند.

بشنوید:

هنرمندان:
تهیه کننده راضیه هاشمی
صدابرداری و میکس آرش رستمی

تاریخ تولید اثر: 1397

مدت زمان اثر: 14 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

چگونه خوب صحبت کنم؟نویسنده: پردیس حمیدیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ گر شما هم تجربه‌ی یک گفتگوی بد را داشته‌اید، می‌دانید که هر بار بعد از یک گفت‌وگوی بد خود را سرزنش می‌کنیم و می‌گوییم کاش این حرف‌ها را می‌زدم، کاش آن را نمی‌گفتم. حتی گاهی حرف‌هایمان را از قبل آماده می‌کنیم که در گفتگو بگوییم؛ اما در شرایط گفتگو که قرار می‌گیریم انگار که همه‌چیز را فراموش می‌کنیم. خیلی از ما فکر می‌کنیم این فقط مشکل ما است که در جمع‌های بزرگ و کوچک نمی‌توانیم به‌راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنیم. شاید خیلی از ما آرام و پنهانی این کتاب را از قفسه‌ی کتاب‌فروشی یا نمایشگاه کتاب برداشته‌ایم. می‌ترسیم از این‌که کسی بفهمد ما برای صحبت کردن و ارتباط با دیگران دچار ترس‌ها و مشکلاتی هستیم. هیچ‌کس دوست ندارد به دیگران بگوید که در جمع‌ها یا حتی ارتباطات روزانه، با دوستان، همکاران یا حتی خانواده خود دچار مشکلاتی است؛ اما چاره کار اینجاست. کتابِ چگونه خوب صحبت کنم؟ راهنمایی کاربردی برای بهبود مهارت های خوب صحبت کردن و ایجاد ارتباطات موثر است. ”

کلاغی که با خدا حرف زدنویسنده: کریستوفر فاسترRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغه‌های برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصله‌ای دوردست می‌خواند. از دور صدای گرگ می‌آمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو می‌رفت، این بود که هنوز برای جوجه‌هایشان اسم انتخاب نکرده‌اند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلک‌های سام به آرامی بسته شدند و او کلاغ‌وار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجه‌ای که باعث افکار گوناگون، پیش‌بینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا می‌خواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools