نگاهی اجمالی به کتاب“ نویسنده با لحنی موجز و صمیمی به مسائل هستیشناسانه پرداخته و با نگاهی ساده به روایت مسائل پیچیدهای رفته که حرف زدن راجع به آن خود الفبای خاصی را میطلبد.
جهانی که نویسنده ترسیم کرده دچار چنان سکوتی است که در تمام نقاط داستان مشهود و قابل لمس است.
البته این سکوت تا انتهای داستان حاکم است یعنی تا آنجا که شخصیت داستان به امریکا سفر میکند. بعد از رفتن او به نیویورک فضای داستان رنگ و بوی دیگری گرفته و به گونهای شلوغ و بیبند و بار به چشم میآید.
خلوت بودن فضای داستان بیش از هر چیز بر تنهایی قهرمان داستان تاکید دارد.
مهمترین شاخصه «ابر ابله» تنهایی آن است. تا آنجا که به نظر میرسد در جهانی که پیش رویمان قرار دارد او تنها جنبنده آن است.
اما «ابر ابله» برای فرار از تنهایی و انزوایش به اشیا پناه میبرد و خود را با آنها میشناسد.
روایت داستان اول شخص است و قصه اصلی روی مرز باریکی بین شرح حال و داستان حرکت میکند.
«ابر ابله» ما را به یاد دو شخصیت مهم در تاریخ رمان میاندازد که هر کدام به شکلی دردناک استعارهای از انسان قرن بیستم بودند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در سال 1327 میلادی، فرانسیسیهای متهم به ارتداد در یکی از صومعههای ثروتمند ایتالیا جمع شدهاند. برادر ویلیام باسکرویلی (که نامش بهنوعی تداعی کننده «درنده باسکرویل» داستانی از دویل در مجوعه پلیسی «شرلوک هولمز» است) از راه میرسد و با هفت قتل عجیب در صومعه روبرو میشود. ویلیام باسکرویلی حال کارآگاهی است که قصد دارد سر از راز قتلها در هزارتوی کتابخانه صومعه که بیشباهت به کتابخان? بابل بورخس نیست، درآورد. ابزارهای او در کشف معما عبارتند از: منطق ارسطو، الهیات توماس آکویناس، شهودهای تجربی راجر بیکن. «نام گلسرخ» اولین و هنوز هم پرفروشترین رمان اومبرتو اکو نویسنده و نظریهپرداز ایتالیایی است. ”