نگاهی اجمالی به کتاب“ پنج سال پس از زلزلهی شهر کوبه در ژاپن، نویسندهی خوشنام ژاپنی، «هاروکی موراکامی»، دست به قلم میشود و کتاب «بعد از زلزله» را منتشر میکند. این کتاب شامل پنج قصه است با داستانهای مختلف که ظاهرا هیچ ارتباطی با زلزله ندارند. با این حال وقتی پشت سر هم قرار میگیرند، تصویر کاملی از آدمهایی میدهد که زلزله زندگیهایشان را ناخواسته زیر و رو کرده است. بعد از زلزله، در کنار سایر آثار موراکامی، جزو معدود نمایندگان قدرتمند ادبیات ژاپن در ایران است.
در این پنج داستان موراکامی هم مانند سایر آثارش تنهایی و سرگشتگی انسان معاصر یکی از درونمایههای اصلی است. فراموشی و رنج در کنار این سرگشتگی معجونی تلخ و عذابآور ساخته که آن را هر روز زهرش را به جان انسان دنیای مدرن مینشاند.
شخصیتهای داستانهای بعد زلزله بسیار ملموس و قابل باور هستند. قهرمانان این داستانها افراد فوقالعادهای نیستند و حتی در همین گوشه و کنار هم دیده میشوند، آدمهای معمولی با زندگیهای معمولی. همینطور گفتوگو ها هم بدون اغراق و به شکل طبیعی و روزمره نوشته شده است. چیزی که باعث میشود پای حرفهای موراکامی بنشینیم و به قصههایش گوش کنیم، هنر این نویسنده در شخصیتپردازی و فضاسازیهای قوی است. جالب اینجاست که او حتی خیلی اصراری روی توصیف و وصفحالهای طولانی و پر از جزییات ندارد. او از سادهترین و درستترین کلمات برای نوشتن استفاده میکند. آنقدر ساده و بیدغدغه مینویسد که از همان اول که کتاب را شروع میکنیم، وارد داستان میشویم. آدمها، خانهها، حرفها و رفتارها همه زنده و ملموس هستند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ انسان از زمانهای بسیار دور به شناخت جنبههای پنهان روح و روان خود همت میگماشته و دلیل اصلی آن گرایش شدید مذهبی بوده است. ما انسان ها از قدیم به دنبال برقراری تعادل بین بخشهای تاریک و روشن وجودمان بودهایم. شیطان را به خاطر میآورید که در ابتدا فرشتهی مقرب درگاه الهی بود و درواقع همان وسوسههایی باعث کبر و کفر شیطان شد که ما هم با آنها روبه رو هستیم؟
همیشه به ما گفته شده است که مراقب باشیم تحت تاثیر نیمهی پنهان و تاریک وجودمان قرار نگیریم. دبی فورد در کتاب جویندگان نور در نیمه تاریک وجود به راهکارهایی تازه و دست اول به خوانندگانش ارائه میدهد تا بتوانند برای همیشه این بخش از وجود خود را بپدیرند و با آن زندگی کنند.
کتاب جویندگان نور در نیمه تاریک وجود نوشتهی دبی فورد است. این کتاب برای نخستین بار در سال 1998 منتشر شد و از همان ابتدای انتشارش در فهرست کتابهای پرفروش قرار گرفت. این کتاب کتابی امید بخش و دلپذیر است و به خوانندگان نشان میدهد که چگونه باید نیمهی تاریک وجودشان را دوست بدارند، آن را بپذیرند و بتوانند با آن همزیستی کنند. دبی فرود دربارهی نوشتن این کتاب مینویسد: «سالهای سال بود که بسیاری از شاگردانم که میخواستند با جنبههای تاریک وجود خود روبه رو شوند و من سالها به آنها مشاوره میدادم از من یک سوال تکراری را میپرسیدند. باید برای هر نسل راهی تازه پیدا کنیم تا بتوانیم این مبحث را به طریقی مثبت یا منفی، مورد بررسی قرار دهیم. نیمهی تاریک وجود لزوماً بار منفی ندارد بلکه شامل مواردی است که ضمیر خودآگاه ما از آن خبر ندارد.» ”