نگاهی اجمالی به کتاب“ چگونه میتوان از شر احساسات منفی رهایی یافت و انرژی مثبت را وارد زندگی کرد؟ جول اوستین کشیش و نویسنده پرفروش آمریکایی، در کتاب صوتی احساسات منفی را خالی کنید راهکارهایی را به شما ارائه میکند که با کمک آنها میتوانید بر افکار و احساسات منفی مثل خشم، غم، حسادت، ناامیدی و بدبینی غلبه کنید و از زندگیتان به بهترین نحو بهره ببرید.
آیا میدانید دلیل لذت نبردن برخی از افراد در زندگی چیست؟ جول اوستین عقیده دارد اکثر این افراد قلبشان را با چیزهای منفی پر میکنند. مواردی مثل نگرانی برای شغل، خشم، احساس گناه، سرکوب احساسات و پشیمانی از تصمیمهای گذشته راه ورود شادی و خلاقیت را مسدود کردهاند. این افراد با صدور مجوز ورود احساسات منفی به ذهنشان، فضا را برای وجود افکار مثبت اشغال میکنند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب صوتی مردگان زرخرید یا نفوس مرده اثر نیکولای گوگول و ترجمهی فریدون مجلسی است. نیکولای گوگول، نویسندهی بزرگ و یکی از قلههای ادبیات کلاسیک روسیه، مبدع رئالیسم انتقادی و طنزپرداز چیرهدست، در روستای بالشیهساروچینتسی در غرب روسیه (اوکراین فعلی) در خانوادهای خردهمالک به دنیا آمد. او پس از پایان دوران دبیرستان انتظار داشت به آرزوی دیرینهاش برسد و شغل دولتی خوبی نصیبش شود؛ اما به کارمندی ساده در یکی از ادارات سنتپترزبورگ تبدیل شد.
گوگول پس از ناموفق بودن نخستین اثرش ـ منظومهی هانسکوشلگارتن ـ همهی نسخهها را خرید و نابود کرد. نویسندهی ناامید دوباره دست به قلم شد و داستان شبهایی در قصبهی نزدیک دیانکا را نوشت و الکساندر پوشکین تشویقش کرد. سه سال بعد، استادیاش را در داستانهای «یادداشتهای یک دیوانه»، «دماغ»، «پرتره»، «کالسکه» و «شنل» نشان داد. منتقدان در حین اجرای نمایشنامهی بازرس او را به هجونویسی و توهین به کشور متهم کردند. گوگول، آزردهخاطر به رم سفر کرد تا در آرامش، کتاب نفوس مرده را بنویسد.
نویسنده در این اثر به زندگی شهروندان درجهی دوم ـ رعایای شبهبرده ـ روسیه میپردازد و سیاستهای دولتی را به سخره میگیرد. آنها به دلیل وجود قوانین سختگیرانه حق مهاجرت به شهر را ندارند و باید روی زمینهای کشاورزی ملاکان کار کنند. چنین است که چیچیکف، قهرمان طمعکار داستان، تلاش میکند با استفاده از قوانین موجود، بردگان و رعایایی بخرد. رمان گوگول تصویری دقیق و واضح از آداب و رسوم، عادات و روش زندگی مردم روسیه در قرن نوزدهم به دست میدهد. انتشار این رمان در زمان خود جنجال به پا کرد و ملاکان و اربابها این قصه را توهین به خود قلمداد کردند. ”