نگاهی اجمالی به کتاب“ «آکواریومهای پیونگیانگ» نوشته پیر ریگولُت(-1968) و کانگ چول هوان از ساکنان گریخته از کره شمالی است. این کتاب خاطرات او از ده سال زندگی در یک اردوگاه کار اجباری در کره شمالی و فرار او از این کشور است. کانگ چول هوان در کتاب آکواریومهای پیونگیانگ قصه واقعی زندگی خود را تعریف میکند. این مرد جوان زاده پیونگیانگ در کره شمالی، زمانی که نه سال بیشتر نداشت، همراه دیگر اعضای خانواده خود (مادربزرگ، پدر، عمو و خواهرش) محکوم شد به اقامت در یکی از اردوگاههای کار اجباری در کره شمالی. جرم این خانواده، «خطای بزرگی» بود که پدربزرگ کانگ چولهوان، یکی از مدیران بلندپایه حکومت کمونیستی کره شمالی، مرتکب شده بود. کانگ چولهوان و خانوادهاش پس از تحمل ده سال سختیهای اردوگاه، آزاد شدند. اما این مرد جوان کرهای دو سال بعد از آزادیاش تصمیم گرفت از کره شمالی فرار کند زیرا به اتهام گوش دادن به رادیوهای غیرمجاز در آستانه دستگیری و اعزام دوباره به اردوگاه کار اجباری بود. کانگ چولهوان سرانجام از طریق چین به کره جنوبی گریخت. وی یکی از معدود جان به در بردگان از اردوگاههای کار اجباری در کره شمالی است که موفق شده صدای خود را به گوش جهانیان برساند. کانگ چولهوان در آکواریومهای پیونگیانگ برای اولین بار پرده از اردوگاههای کار اجباری کره شمالی برداشته است. اهمیت این کتاب از حیث افشای شبکه اردوگاههای کار اجباری در کره شمالی برابر با کتاب «یک روز در زندگی ایوان دنیسوویچ» اثر الکساندر سولژنیتسین است؛ کتابی که برای اولین بار در سال 1962 جزئیات نظام اردوگاهی در شوروی سابق را افشا کرد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بندباز، سفری جذاب و بیسابقه به دنیای خویش است. "بندباز" سفری است در پی شادمانی و آزادی درونی، حادثهای که نگاهی نو و متفاوت را در مخاطب متولد میکند.
پیتر که از آزار و تمسخر هانس و دنیل به تنگ آمده، در راه مدرسه با آنها گلاویز میشود و از آن دو کتک میخورد. اما آنچه حقیقتا او را رنج میدهد، درد جسمانی نیست؛ سایهی غولآسای «آدمبزرگ»هایی است که اینجا هم مثل همهجا بالای سرش ایستادهاند و سیل قضاوتهای رنگارنگشان را بر سرش هوار میکنند... دست مهربان تام، دبیر علوم بر روی شانهاش، پیتر را از فکر بیرون میآورد... تام، از زندگی، آدمها، دنیا و همهچیز، حرفهای تازه و عجیبی به پیتر میزند. حرفهایی که تابهحال هیچکس به او نگفته و در هیج مدرسهای هم یاد نمیدهند و بهقول تام، اصلا نمیخواهند که تو بدانی... در مسیر داستان اتفاقات گوناگونی رخ میدهد که هر یک، صحنهی تازهای را از زندگی و روابط آدمها پیش چشم پیتر میگذارند....
"بندباز” سعی دارد تولد رنجها و تضادهای آدمی را از کودکی ریشهیابی کند و به او نشان دهد که اطرافیان، چگونه با تحمیل باورهای کور و ظالمانه، نهال پررنجی را در روان او کاشتند و او را به مسیری غریب و پردلهره انداختند و با این کار، وجود شاد و آزادش را بازیچهی خشم و افسردگی کردند.
رمان «بندباز»، دانش «خودشناسی» را از حالت شعارهای دور از ذهن درآورده و آن را بهشکل یک بینش روشن فکری و عملی معرفی میکند. از جذابیتهای کمسابقهی «بندباز» آن است که پیام نغز مولوی را به زبانی ساده و در قالب داستانی امروزی برای خواننده بازگو میکند. در این کتاب از علم، فلسفه و عرفان شرق و غرب در بیان واقعیتها استفاده شده است. بهخصوص نگاه عمیق و عارفانهی مولانا بههمراه داستانهای جذاب مثنوی، رنگ و بویی لطیف و دلپذیر به داستان بخشیدهاند. «بندباز»، راه خلاصی از چنگال رنج و خودباختگی را در بیدار شدن بر ایدهآلهای تحمیلی و انتظارات ظالمانه میداند، و خواننده را تا پای گذاشتن به جادهی این بیداری، همراهی میکند. ”