نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب «یک اتفاق مسخره» A Nasty Storyاثر «فئودور داستایفسکی» سال 1862 منتشر شد. این داستان را نویسنده پس از لغو نظام رعیتی دهقانان در روسیه به نگارش درآورد و ازاینجهت بازتابی از اتفاقهای اجتماعی و سیاسی آن دوران است. داستان این کتاب حول محور سه شخصیت «استپان نیکیفوروویچ»، «سیمون ایوانوویچ شیپولنکو» و «ایوان ایلیچ پرالینسکی» است که داستان با حضور آنها در یک اتاق شروع میشود. «ایوان ایلیچ» مشاور دولتی است و حدود چهل و سه سال سن دارد. او به مراسم عروسی یکی از رعیتهای خودش دعوت میشود، او تصمیم میگیرد در این مراسم شرکت کند. حضور این ژنرال در کنار مردم ضعیف و طبقهی پایین جامعه بازتابی از طبقات از هم پاشیدهی جامعهی آن زمان روسیه است.
«فئودور داستایفسکی» در داستان کتاب «یک اتفاق مسخره» حسهای متناقض «ایوان ایلیچ» را نشان میدهد. این فرد در موقعیتی حس برتری طلبیاش را سرکوب میکند در حالی که در قسمتهایی از داستان با صحبت کردن دربارهی اصلاحات تمایل به نشان دادن خودش دارد. او بهدنبال محبوبیت و توجهطلبی بیشتر از سوی بقیه یک ابله خودشیفته متصور میشود. «فئودور داستایفسکی» استاد نشان دادن روحیات درونی انسان است و تبحرش در این زمینه را میتوان در این اثر هم بهوضوح دید. اگر بخواهیم آثار این نویسنده را به دورهی متفاوت تقسیم کنیم این کتاب جزو دورهی اول آثار «فئودور داستایفسکی» است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ آیا آنقدر در ناامیدی، اضطراب یا عصبانیت غرق شدهاید که نمیتوانید رهایی از آنها را تصور کنید؟ اگر جواب مثبت است خبر خوبی برایتان داریم: این احساسات ناشی از افکار گذرا هستند. خبر بهتر اینکه شما، افکارتان نیستید و میتوانید یاد بگیرید که چگونه بهطور موثر افکار خود را زیر سوال برده و ذهنتان را آزاد کنید. چانا میسن در کتاب صوتی فکرت را متوقف کن اصول این کار را به شما آموزش میدهد تا با رهایی از بند اندیشههای مخرب، زندگی خود را آزادانه خلق کنید.
اثر پیش رو هدف بهبود زندگی شما را دنبال میکند. بسیاری از احساسات دردناکی که در طول عمر تجربه میکنیم نه واقعیاتی تغییرناپذیر، بلکه صرفا افکاری زاییدهی ذهن ما هستند. اگرچه ایدهها و باورها نقش مهمی در زندگیمان دارند اما خوشبختانه آنها ازلی، دائمی یا غیرقابل دستکاری نیستند. ما بین فکرهای گوناگونمان حق انتخاب داریم و میتوانیم برخی را حذف و بعضیها را آگاهانه نزد خود نگهداشته و باز هم ادامه دهیم. ”