داستانی مرموز

کتاب صوتی

کتاب صوتی داستانی مرموز

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

نام اصلی:

ناشر: نشر ثالث

سال چاپ: 1387

شابک:

دسته بندی: داستان کوتاه

خلاصه:

ماجرای کتاب داستانی مرموز درباره زنی به نام خانم مارکیز است که همسرش، بوریس، برای مدتی به هندوستان سفر کرده و هر چهارشنبه برایش وسایل و هدایای عجیب و غریب می‌فرستند؛ هدیه‌هایی که هر کدام به نحوی شما را متعجب خواهند کرد. برای مثال، اشیا در این داستان‌ها جان دارند و خانم مارکز توانایی صحبت کردن با آن‌ها را دارد! نویسنده با مهارت خاص خود، چنان این قصه را روایت کرده که مرز خیال و واقعیت برایتان کم‌رنگ می‌شود و غرق در ماجراهای بامزه آن خواهید شد.

بشنوید:

هنرمندان:

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی مسخ مسخ

فرانتس کافکا

کتاب صوتی بیابان تاتارها بیابان تاتارها

دینو بوتزاتی

کتاب صوتی گریز پا گریز پا

آلیس مونرو

کتاب صوتی شب های روشن شب های روشن

فئودور داستایفسکی

کتاب صوتی سوپرمارکت شبانه روزی سوپرمارکت شبانه روزی

سایاکا موراتا

کتاب صوتی شیطان به قتل می‌رسد شیطان به قتل می‌رسد

آگاتا کریستی

تازه‌های ماه‌آوا

مسافرخانه ،بندر ،باراندازنویسنده: احمدرضا احمدیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستان از زبان شاعری نسبتا جوان روایت می‌شود که در مسافرخانه‌ای مشغول به‌کار می‌شود.صاحب مسافرخانه که پیرمردی مکار و مرموز است، پس از چندی از شاعر می‌خواهد که پیشمرگش باشد و غذاهایی را که آشپزها می‌پزنداول او بچشد. مرد شاعر رفته رفته با ساکنان این مسافرخان عجیب آشنا می‌شود.با آشپزها ، دختر زیبای صاحب مسافرخانه که به او دل بسته،پیرزن نظافت‌چی که می‌خواهد مادرش باشد و زن سیاهپوشی که در طبقه هفتم ساکن است و اجازه ندارد با کسی همصحبت شود. ”

ساعت بی عقربهنویسنده: کارسون مک کالرزRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ برای نخستین بار خودش را به مرگ نزدیک می‌دید، ترسی که وجودش را فرا گرفته و نفسش را بریده بود، ربطی به مرگ خودش نداشت؛ بلکه به خاطر ماجرای مرموزی بود که از آن سر در نمی‌آورد. ترس از این‌که در آن ماه‌ها چه رخ خواهد داد و تا کی این قصه ادامه خواهد داشت و در این اندک روزهای بودنش چه بر او خواهد گذشت، پنداری به ساعتی بی‌عقربه چشم دوخته بود. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools