نگاهی اجمالی به کتاب“ این کتاب شما را آرام میکند عنوان کتاب حاضر است که نوشتهی جسامی هیبرد و جو اسمار است. این کتاب در سال 2014 منتشر شد و در دستهی کتابهای روانشناسی با موضوع رفتاردرمانی، شناخت درمانی و آرامش ذهن قرار میگیرد. جسامی و جو برای نوشتن این کتاب از تجارب حرفهای خود و از آخرین پژوهشها و تحقیقها استفاده کردهاند. کتاب به زبانی ساده و با استفاده از مثالها و طنزها و لطیفههای مفید به خوانندگان کمک میکند تا با اعتماد به نفس، آرامش ذهنی و شادکامی بیشتر بتوانند تغییرات مثبتی در زندگی خود ایجاد کنند. این کتاب در 10 بخش تدوین شده است و در هر بخش روشهای عملی برای مقابله با مشکلات ارائه شده است. این روشها در کنار تمرینها در نهایت به خواننده این فرصت را میدهد تا استرس و اضطراب را از خود دور کنند و با فشارهای زندگی روزانه کنار بیایند.
استرس، نگرانی و اضطراب ممکن است با توجه به سن و شغل افراد متغیر باشد و در بعضی از افراد زیاد و در بعضی دیگر کمتر باشد؛ اما آنچه در این میان اهمیت دارد این است که استرس و نگرانی به ذات خود برای فرد مخرب است و میتواند او را از فعالیتهای روزمره دور نگه دارد. از طرفی هزاران علت وجود دارد که باعث ایجاد اضطراب و نگرانی میشود. یکی از این عوامل کمالگرایی بیحساب افراد است. زمانی که فرد کمالگرایی خود را به حد بالا میرساند در واقع همه چیز را حتی خودش را در بهترین حالت ممکن میخواهد؛ اما این افراد نمیدانند که بیعیب و نقص بودن وجود خارجی ندارد به همین دلیل در بسیاری از مواقع دچار استرس و نگرانی میشوند. این کتاب مناسب افرادی است که نگرانی و اضطراب دارند و آرامش خود را از دست دادهاند. نویسندگان کتاب به خوانندگان میآموزند که چطور میتوان آرامش حقیقی را در زندگی ایجاد کرد و در نهایت چطور آن را حفظ کرد. پس اگر جزو افرادی هستید که زندگی روزمره باعث شده تا آرامش خود را ازدست بدهید کتاب «این کتاب شما را آرام میکند» برای شماست. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در کتاب پیش رو راوی داستان جوانی است که از 16 سالگی در شهر کار می کند. او تعمیرکار لوازم خانگی است و با درنظر گرفتن وضعیت اقتصادی آلمان پس از جنگ دوم جهانی، درآمد خوبی دارد. کل داستان مربوط به یک روز ابتدای هفته (دوشنبه) است؛ روزی تمام ناشدنی که در انتهای داستان هنوز چند ساعتی از آن باقی است! صبح روز دوشنبه تلگرامی از پدرش میرسد که هدویگ دختر مدیر مدرسه (همکار پدر) برای ادامه تحصیل به شهر میآید و فندریش میبایست به ایستگاه راه آهن برود و او را با رعایت ادب به آپارتمانی که قبلن برای او اجاره کردهاست برساند. او با کمی نارضایتی تن به این کار میدهد اما مواجهه او با هدویگ تاثیر عجیبی روی او میگذارد به نحوی که…. ”