نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب بادبادک باز روایتی از دسامبر 2001 تا مارس 2001 را به مخاطب نشان میدهد. در تمام قسمت های کتاب با روایتی صمیمی و دوستانه مواجه خواهیم بود و مخاطب به سرعت میتوان با برخی قسمت های کتاب همزاد پنداری کند. در ابتدای داستان، امیر شخصیت اصلی داستان که از یک خانواده مرفه و پولدار است از خاطرات 12 سالگیاش میگوید و صحبت کردن او در مورد گذشته ای که راه خود را با چنگ و دندان باز میکند مخاطب را برای شنیدن داستانی که شاید به همین سادگی نتوان از آن عبور کرد آماده میکند.
این داستان چهره غمگین کشور افغانستان را در زمان سقوطش نشان میدهد. زمانی که سیاست افعانستان با تحولات عجیبی رو به رو میشود و زندگی مردم را به طور کل تغییر میدهد. داستان در عین حال که چهره مردم را در این تغییرات سیاسی نشان می دهد بیشتر متمرکز بر زندگی دو دوست به نامهای امیر و حسن است که در عین حال که با هم بزرگ شده اند و حتی از یک پستان شیر خورده اند تفاوت های چشمگیری در سبک زندگی دارند. امیر از خانواده ای ارباب زاده و پولدار و حسن از خانواده ای رنج کشیده و کم توان به عنوان خدمتکار در خانه امیر و خانوادهاش مشغول است. حکایت دوستی حسن و امیر به خوبی می تواند اختلاف طبقاتی در افغانستان را برای مخاطب به تصویر بکشد، اما این تمام داستان نیست؛ چرا که هدف این رمان 400 صفحهای تنها به این دوستی خلاصه نمیشود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ سخن گفتن از تحولات سیاسی-اجتماعی قرن بیستم بدون استفاده از نظریات هانا آرنت ممکن نیست. او از بزرگترین فیلسوفان قرن بیستم بود که توجه ویژهای به جریانهای فاشیسم و تمامیتخواهی داشت و کوششهایش به خلق شاهکاری مانند «آیشمن در اورشلیم» منجر شد. استقبال گسترده از این اثر باعث شهرت آرنت بهعنوان تحلیلگر آلمان نازیسم شد اما این اندیشمند به چیستی چنین حکومتهایی نیز علاقهمند بود. او در کتاب صوتی توتالیتاریسم چگونگی شکلگیری و گسترش یک دولت تمامیتخواه را مورد بررسی قرار داده و نسبت به ظهور حکومتهای مشابه در آینده هشدار میدهد.
این اثر بخش پایانی کتاب عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر است که پیشتر توسط نشر ثالث به چاپ رسیده. بخشهای دیگر کتاب «یهودستیزی» و «امپریالیسم» نام دارند اما قسمت سوم -که بهصورت تک جلد انگلیسی نیز منتشر شده- توتالیتاریسم نام دارد و هماکنون با ترجمهی محسن ثلاثی در دسترس شما قرار دارد. جالب است بدانید نسخه اولیه این کتاب در سال 1949 یعنی سه سال پس از سقوط حکومت نازی و پیش از مرگ استالین نوشته شد اما بهدلیل تحولات اجتماعی-سیاسی جاری انتشار نیافت. هانا آرنت سرانجام در سال 1951، زمانی که جهان به ذرهای ثبات رسید و اسناد وقایع تاریخی در دسترس مگان قرار گرفت آن را منتشر کرد. ”