نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب دو ولگرد مجموعهای از 4 داستان مستقل است که هر کدام از آنها نمایی کامل و رهاییبخش از شهر و تجریبات انسان را به تصور میکشند.مثل "دو ولگرد" داستان دو رفیق ولگرد و زنباره است که یکی از آنها با پیشخدمت یکی از خانههای اعیانی شهر آشنا شده و اکنون این دو نقشهای پیریزی کردهاند برای سرکیسه کردن آن دختر. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغههای برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصلهای دوردست میخواند. از دور صدای گرگ میآمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو میرفت، این بود که هنوز برای جوجههایشان اسم انتخاب نکردهاند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلکهای سام به آرامی بسته شدند و او کلاغوار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجهای که باعث افکار گوناگون، پیشبینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا میخواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”