نگاهی اجمالی به کتاب“ این کتاب شما را موفق میکند، به همین سادگی! یک راهنمای کوچک صد صفحهای که با خواندن آن میتوانید به هر چیزی که در زندگی میخواهید، برسید. این کتاب پس از تحقیقات و مطالعات عمیق و گستردهی «جو اسمار» نوشته شده است. رواندرمانگرها و مشاوران زیادی هم در نوشتن آن به نویسنده کمک کردهاند. پس به این تیم حرفهای و متخصص اعتماد کنید تا در زندگی شخصی، عاطفی و شغلی، به فردی موفق تبدیل شوید.
این کتاب پر است از نکات کوچک و بزرگی که برای موفق شدن در زندگی باید آنها را بدانید. ابزارها و راهکارهای این کتاب ساده و کاربردی هستند. خیلی زود یاد میگیرید که چطور سیاستمدارتر باشید و خوب و درست مذاکره کنید. هنر انتقاد کردن و انتقاد شنیدن را هم میآموزید. یاد میگیرید که چطور سروقت کارها را انجام دهید، از دیگران تقاضای کمک کنید، و انگیزه دهید و انگیزه بگیرید. حتی دربارهی شبکهسازی، زبان بدن و فریب نخوردن هم چیزهای زیادی یاد میگیرید.
خواندن این کتاب به شما کمک میکند که از تغییر نترسید و به آدمی ریسکپذیر و جسور تبدیل شوید، البته ریسکهایی منطقی و معقول. پس از خواندن این کتاب و اجرای راهکارهای آن میبینید که چقدر پویاتر شدهاید، سراغ تجربههای جدید میروید و دیگر از اشتباه کردن نمیترسید. تمام این مهارتها میتواند زندگی شخصی و حرفهایتان را متحول کند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ اثری پرفروش و قدرتمند دربارهی برخورد تصادفی دو زن که زنجیرهای خیرهکننده از دروغها را آشکار کرد. کتاب اعترافات در ساعت 7:45 اثر لیزا آنگر داستان همصحبتی دو غریبه را در قطار روایت میکند که به برملا کردن رازهای زندگی خود برای یکدیگر میپردازند.
درباره کتاب اعترافات در ساعت 7:45:
به راستی چه کسی میتواند محرم اسرار دیگری باشد؟ تا به حال به این فکر کردهای که به دور خودت حصار بکشی و نه رازت را به کسی بگویی و نه سِر دیگران را درون خودت حمل کنی؟ زیرا که راز بین سه نفر تنها زمانی راز باقی میماند که دو نفر آنها مرده باشد...
سلنا مورفی در وضعیت بدی به سر میبرد. او به تازگی فهمیده است همسرش با پرستار بچهشان رابطه دارد. او یک روز در قطار نشسته بود و از محل کار به خانه برمیگشت که در این میان خانمی شروع به صحبت با او کرد. زن پیش سلنا اعتراف کرد که با رئیسش رابطه دارد. سلنا نیز از ماجرای رابطهی پنهانی همسر و پرستار با زن غریبه میگوید. با رسیدن به مقصد، او تصور کرد گفتوگو به پایان رسیده و آنها دیگر هرگز با هم همکلام نخواهند شد. ”