نگاهی اجمالی به کتاب“ روزالیا دختر نوجوان پانزدهسالهای است که به همراه پدر و برادرانش در خانهای در حومهی شهر ساردین زندگی میکند. او با پسر ثروتمندی بهنام آنانیا آشنا میشود که رویای رسیدن به گنجهای پنهان نوراگه، شهری باستانی در ایتالیا، را در سر دارد و سهامدار مزارعی در همان حوالی است. روزالیا و آنانیا به یکدیگر دل میبندند اما در این میان یک راز نهفته و ناگفته وجود دارد: آنانیا متأهل است و این را از روزالیا پوشیده نگه داشته. طولی نمیکشد که حقیقت برای او روشن میشود اما آنها تصمیم میگیرند مخفیانه به رابطهی خود ادامه دهند و ثمرهی این عشق ممنوع پنهانی برایشان یک فرزند است. فرزندی که بعدها روزالیا بهخاطر تنگدستی او را ترک میکند. او با پدرش بزرگ میشود و تلاش میکند بهرغم نامشروع بودن، مشروعیت اجتماعی قابل قبولی برای خود دستوپا کند. اما بزرگترین دغدغهی او این است که مادرش را پیدا کند. آیا او موفق خواهد شد این دیدار را محقق کند؟ ”

شنودنویسنده: گروه نویسندگان
نگاهی اجمالی به کتاب“ این کتاب داستان و تجربه نزدیک به مرگ را بازگو میکند. تجربه عجیبی از دنیای پس از مرگ که با آموزههای دیانت اسلام منطبق است و میتواند برای اهل ایمان راهگشا باشد. جسم او ده روزی را در بیمارستان و در بدترین فشارها گذراند و به تایید پزشکان در کما بود. اما روحش به گشت و گذار در عالم پرداخت و حقایق بسیاری را به چشم دید. حقایقی که با گفتههای علمای ربانی درباره معاد و زندگی پس از مرگ نیز مطابقت دارد. ”