نگاهی اجمالی به کتاب“ وقتی هوا ابرای میشود تغییراتی در آسمان رخ میدهد. ابرها سیاه میشوند، صدای مهیبی از آنها به گوش میرسد و آسمان دگرگون میشود. از روی این نشانهها میتوان فهمید تغییراتی رخ داده و یا قرار است اتفاقاتی بیفتد. حال یا باران میبارد، یا تگرگ و یا قضیه با چند رعد و برق به پایان میرسد. ما انسانها وقتی خشمگین میشویم شبیه ابرهای بارانزا هستیم. ظاهر ما تغییر میکند و چهرهمان برافروخته میشود. ممکن است خشم خود را با فریاد زدن تخلیه کنیم و یا آن را با یک رفتار پرخاشگرانه بروز دهیم.
در کتاب صوتی ابری بشید و نبارید، یاد میگیرید خشم خود را به گونهای بروز دهید که به خود و دیگران آسیبی نرسانید. این کتاب راهکارهایی ارائه میدهد تا به وسیله آن بتوانید خشم خود را مدیریت کنید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در قسمتهای قبلی مجموعهی خاطرات خونآشام با شخصیتهای اصلی این مجموعه آشنا شدیم: النا، استفن و دیمون. در کتاب دیدار مجدد سیاهی که چهارمین و آخرین جلد این مجموعه است، النا گیلبرت در مقام یک خونآشام قدرتمند از مرگ برمیخیزد. اما هنوز هم خود را گرفتار یک مثلث عشقی مرگبار با استفن و دیمون میبیند. روابط هرسهی آنها با یکدیگر در این قسمت وارد سطح جدیدی از چالش و دشواری میشود. از دست دادن النا برای استفن عذابآور است. او مصمم است یکبار برای همیشه به دشمنی خود با برادرش دیمون پایان دهد. حتی اگر به قیمت از دست رفتن جان یکی از سه نفرشان تمام شود. اما در همین حین سروکلهی قدیمیترین و شرورترین نیروی شیطانی فلس چرچ پیدا میشود که برای شهر تهدید بزرگی به حساب میآید. اکنون النا، استفن و دیمون، هر سه باید با هم متحد شوند تا شهر را نجات دهند. اما آیا آنها میتوانند منافع شخصی خود را برای دستیابی به خیر جمعی و بزرگتر نادیده بگیرند؟ ”