چشم‌های سگ آبی رنگ

کتاب صوتی

کتاب صوتی چشم‌های سگ آبی رنگ

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

" مجموعه‌ای از ده داستان کوتاه "

نام اصلی: Blue Dog Eyes

ناشر: نشر ثالث

سال چاپ: 1388

شابک:

978-622-6386-77-7

خلاصه:

به لحاظ مفهومی در تمام داستان‌های این مجموعه می‌توان ردپایی از فکر مرگ و مسائل پیرامون آن پیدا کرد که در فرم و ساختار رئالیسم جادویی خاص مارکز عرضه می‌شود.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و میکس صنم کجوئی
انتخاب موسیقی رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: اسفندماه 96

مدت زمان اثر: 3 ساعت و 52 دقیقه

در اجرای اثر به حفظ یکدستی روایت و پرهیز از صداسازی اهمیت داده شده‌است تا برای شنونده فضای ذهنی داستان‌ها نمود بیشتری پیدا کند.

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی پزشک دهکده پزشک دهکده

فرانتس کافکا

کتاب صوتی وضع بشر وضع بشر

هانا آرنت

کتاب صوتی شیر سیاه شیر سیاه

الیف شافاک

کتاب صوتی گنج گنج

گراتزیا دلددا

کتاب صوتی برای فرداها متشکرم برای فرداها متشکرم

والری تریرولیر

تازه‌های ماه‌آوا

تابستان دلپذیرنویسنده: کورینا بومانRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ در کتاب تابستان دلپذیر اثر کوریتنا بومان، نویسنده آلمانی معاصر، یک داستان دلپذیر درباره رابطه یک خاله و خواهرزاده در برهه‌ای از زندگی‌شان را می‌خوانید. خلاصه کتاب تابستان دلپذیر ویبکه دانشجویی است که بعد از زمستانی طولانی و خسته‌کننده، خراب کردن امتحانات و شکستی که در رابطه عاشقانه‌اش داشته، با جیب خالی تصمیم می‌گیرد از شهر بیرون برود در نهایت او تصمیم می‌گیرد به ملاقات خاله لاریسایش به موریتس برود. لاریسا زنی هنرمند است و افتخار می‌کند که با تلاش در مزرعه? تمشک برای خودش زندگی‌ای تازه دست‌وپا کرده است. این دو زن در عین اینکه کاملاً باهم فرق دارند، از جهاتی شبیه هم هستند. در طول تابستان در منطقه? دریاچه‌ای مکلنبورگ، لاریسا با میشاییل نقاش آشنا می‌شود. آرزوی بزرگ این زن تنهای مستقل برآورده می‌شود؛ اما هنوز شک دارد که می‌تواند به او اعتماد کند یا نه. حرف‌زدن با ویبکه هم برایش خوب است، هم برایش خوب نیست: ویبکه به لاریسا قوت قلب می‌دهد؛ اما لاریسا خیلی وقت است که اعتماد به خانواده‌اش را از دست داده است. ویبکه و لاریسا همراه هم یک تابستان دلپذیر و شگفت‌انگیز را تجربه می‌کنند. ”

دشت بهشتنویسنده: جان اشتاین بکRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ سرجوخه‌ی مقرراتی در مقابل آن زیبایی آرامش‌بخش پایش لرزید. او که پشت تیره‌پوستان را با شلاق دریده بود،‌ او که شجاعت و طمع‌کاری‌اش نسلی نو در کالیفرنیا پدید آورده بود، آن مرد ریشو، آن حامل بی‌رحم تمدن از زین به پایین لغزید، کلاهخود پولادین از سر برداشت. زیر لب گفت: «ای مریم مقدس،‌اینجا دشت سرسبز بهشتی است که پروردگارمان وعده داده.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools