
قدرتنویسنده: راندا برن
نگاهی اجمالی به کتاب“ شکستهای پیدرپی، گفتههای اطرافیان یا باورهای غلطی که از روابط اجتماعی به ما منتقل شدهاند، ممکن است بذر این عقیده را در ذهنمان کاشته باشند که لیاقت آرزوهایمان را نداریم، همان بهتر که برای رسیدن به رؤیاهامان تلاش نکنیم، زیرا هرگز توانایی محقق کردن آنها را نداشته و نخواهیم داشت. اگر این جملات برای شما هم آشنا هستند و بخش گستردهای از گفتوگوهای ذهنی شما را تشکیل میدهند، باید بگوییم راندا برن با شما کاملاً مخالف است. این نویسنده برای اثبات مخالفت خود، در کتاب صوتی قدرت به شما نشان میدهد از آنچه که حتی در تصورتان میگنجد، قدرتمندتر و باارزشتر هستید. شما سزاوار تمامی آرزوهای کنونی و رؤیاهایی هستید که از این به بعد ممکن است در ذهن داشته باشید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ خانواده فارستر پسر بزرگشان را در جنگ از دست دادهاند و به همین مناسبت "آن فارستر" ( مادر خانواده) هر سال در روز تولد پسرش شمعی پای قاب عکس او روشن میکند تا خاطره اش را زنده نگه دارد. جودیت و جرالد دو فرزند دیگر این خانواده هستند که خاطره چندانی از برادر از دست رفته شان ندارند. در یک غروب تابستانی که جودیت و جرالد از بازی تنیس برگشتهاند با مرد غریبه نابینایی در خانهشان مواجه میشوند که به دلیل صدمات جنگ حافظه اش را از دست داده و سال ها در آسایشگاه بستری بوده است. در حالی که جرالد قصد دارد غریبه را از خانه بیرون کند، جودیت طی گفتگوی کوتاهی با غریبه احساس خوشایندی نسبت به او پیدا میکند. به خصوص که غریبه شباهتهایی با قاب عکس روی طاقچه نیز دارد. ”