نگاهی اجمالی به کتاب“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغههای برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصلهای دوردست میخواند. از دور صدای گرگ میآمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو میرفت، این بود که هنوز برای جوجههایشان اسم انتخاب نکردهاند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلکهای سام به آرامی بسته شدند و او کلاغوار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجهای که باعث افکار گوناگون، پیشبینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا میخواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در جامعه امروز، همه وسواس زیادی برای انجام کارهای بیشتر دارند. مشغله داشتن تبدیل به نشان افتخار شده است. میخواهیم به اطرافیانمان نشان دهیم که چقدر بهرهور و مولّد هستیم. میخواهیم همسایههایمان ببینند که ما چقدر پرکارتر از بقیه هستیم.
با این حال بسیاری از ما درک درستی از بهرهوری نداریم. در حالی که ممکن است در ظاهر پُرمشغله باشیم، اغلب دستاوردهای بسیار کمی داریم. افزودن کارهای بیشتر به فهرست کارهای بیپایان ما، لزوماً ما را بهرهورتر نمیکند.
امروزه دوران کارهای یدی و سنگین به پایان رسیده است. در عصر تکنولوژی همه چیز رو به هوشمندسازی و آسانترین راه است. در این میان کسانی که بخواهند از روشهای سنتی تبعیت کنند، از قافله پیشرفت عقب میمانند. کتاب طرز فکر استراتژیک راهنمای مناسبی برای دستیابی به کوتاهترین راه برای موفقیت است. راهی که در نتیجه یک زمانبندی مناسب، مدیریت انرژی و برنامهریزی، شما را به مقصد میرساند. ”