صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی

کتاب صوتی

کتاب صوتی صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی

کتاب صوتی صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از

ماجراهای واقعی یک زن و یک شکم پا

نام اصلی: the sound of a wild snail eating

ناشر: نشر نو

سال چاپ: 1399

شابک:

دسته بندی: بیوگرافی/ علمی

خلاصه:

این کتاب غیرداستانی درباره زنی است که می کوشد از بیماری ناشناخته ای که دارد روح و جسمش را می خورد جان به در ببرد. این کتاب شعر نیست، اما الیزابت تووا بایلی تاریخ طبیعی حلزون را به شیوه ای شاعرانه بررسی کرده است.
یک روز دوستی هدیه ای سرنوشت ساز به او می دهد: گلدانی بنفشه با یک حلزون جنگلی قهوه ای کوچک، تنها حیوان خانگی که او در این شرایط توان نگهداری اش را دارد. کم کم معلوم می شود که میان شیوه زندگی حلزون و سبک جدید زندگی نویسنده در بیماری شباهت های غیرمنتظره ای وجود دارد.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار فروغ بهرامی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 4 ساعت و 14 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

نیروی اعتماد به نفسنویسنده: برایان تریسیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ برایان تریسی در مقدمه‌ی این کتاب گفته است که طی بیست و پنج سال، زندگی مردان و زنان زیادی را بررسی‌ کرده است و همیشه خصوصیات و صفات مشترک آن‌ها را جست‌وجو کرده است، خصوصیاتی که باعث شده این افراد به موقعیت‌هایی بالاتر از میانگین افراد جامعه برسند. او می‌گوید که مسیر این جست‌وجو، هزاران کتاب، مقاله و مطالب تحقیقاتی در مورد موفقیت خوانده است و در نهایت به این نتیجه رسیده که صفت بنیادین برای موفقیت و کامیابی در تمام مراحل زندگی، اصل اعتمادبه‌نفس است. این کتاب در واقع یک «ماراتن ذهنی» است که نیاز به تمرین زیادی دارد. هرقدر بیشتر در این راه پافشاری و تلاش کنید، به نتایج بهتر و بزرگ‌تری می‌رسید. اگر اصول کاربردی و ثابت‌شده‌ای که از زندگی مردان و زنان بزرگ و موفق الگوبرداری شده‌اند را دنبال کنید، می‌توانید به نیروی اعتماد به نفس برای هر چیزی که از ته دل می‌خواهید تلاش کنید و به آن برسید. در این کتاب یاد می‌گیرید که چطور اطمینان، شهامت، و عزم راسخ را در تمام عرصه‌های زندگی خود رشد و گسترش دهید. شما چگومگی مواجهه با بزرگ‌ترین چالش‌ها و فرصت‌های زندگی خود را، بدون ترس و در کمال اطمینان از توانایی‌های خود برای تحقق آن چه در ذهن دارید، خواهید آموخت. باید بدانید که شما به کمک استعدادها و درون‌داشت‌های طبیعی خود، توانایی‌هایی بالقوه و شگفت انگیزی برای پیشرفت، موفقیت و کامیابی دارید. قدرت این نیروهای درونی آن قدر زیاد است که برای صد بار زندگی کافی خواهد بود. پس باید این قدرت‌ها را درک کنید و آن‌ها را به مرحله‌ی عمل برسانید. تنها چیزی که در این بین ممکن است میان شما و داشتن یک زندگی فوق‌العاده و دست‌یافتنی قرار گرفته باشد، ترس‌های شماست. این ترس‌ها، هر شکلی که داشته باشد، تا پایان این کتاب، برای همیشه از ذهن و وجودتان رفته است. هر زن یا مردی که در زندگی شخصی، اجتماعی و حرفه‌ای خود به جایگاهی برتر رسیده، همیشه نسبت به افراد عادی، با سایر شرایط یکسان، اعتماد به نفس بیشتری داشته است. وقتی شخصیت خود را به درستی پرورش می‌دهید و به این خود باوری می‌رسید که می‌توانید از پسِ انجام هر کاری برآیید، آینده‌ی شما هیچ حد و مرزی نخواهد داشت. واقعیت این است که اگر بتوانید اعتماد به نفس راسخ و خدشه‌ناپذیر را در وجود خود ایجاد کنید و پرورش دهید، جهان‌تان کاملا زیر و رو می‌شود. ”

همسر دوست داشتنی مننویسنده: سامانتا داونینگRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب همسر دوست ‌داشتنی من از پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز و یو‌اس‌ای تودی بوده و نامزد جایزه ادگار به‌عنوان بهترین رمان اول را با خود یدک می‌کشد. - پشت جلد کتاب همسر دوست ‌داشتنی من: داستان عاشقانه ما بسیار ساده به‌نظر می‌رسد. من با زنی بی‌نظیر ملاقات کردم. ما عاشق شدیم و ازدواج کردیم. بچه‌دار شدیم و به حومه شهر نقل ‌مکان کردیم. شیرین‌ترین رؤیاها و تاریک‌ترین رازهایمان را باهم در میان گذاشتیم. و سپس… از هم خسته شدیم. ما مثل همه زوج‌های معمولی دیگر هستیم. همسایه شما، والدینِ دوست فرزندتان و آشناهایی که دوست دارید آنها را به شام دعوت کنید. همه ما رازهایی داریم که باعث بقای ازدواجمان می‌شود. تنها تفاوت ما این است که رازمان با قتلی همراه است… - قسمتی از متن کتاب: او به این طرف و آنطرف میرود، کیفش را در یک سمت می‌اندازد و کفش‌هایش را هم در سمت دیگری از پا درمی‌آورد. دو لیوان پر از شراب را می‌بینم و او به سمت اتاقش راهنمایی‌ام می‌کند. بعد برمی‌گردد تا نگاهم کند و لبخند می‌زند. با گذشت زمان پترا به نظرم جذابتر می شود، حتی موهای ساده و صافش به نظرم درخشنده می‌آیند و برق می‌زنند. بله به‌خاطر اثر نوشیدنی الکلی‌ست که این‌طور به نظر می‌رسد اما به‎خاطر خوشحالی پترا هم هست که چنین حسی دارم. حس می‌کنم مدت هاست آنقدر خوشحال نبوده و نمی‌دانم به چه دلیل. همین که پترا جذاب است برایم کافیست. به سمتم می‌آید، بدنش گرم است، نفسش در شراب غوطه‌ور می‌شود. لیوان شراب را از من می‌گیرد و روی میز کنار تخت می‌گذارد. تا وقتی‌که در تاریکی هستیم و تنها نور صفحه موبایلم اتاق را روشن نگه داشته، نوشیدنم را ادامه می‌دهم. برای هم مرتب حرف‌هایمان را تایپ می‌کنیم، از حرفهای‌مان خنده‌مان می‌گیرد و می‌خواهیم بیشتر باهم آشنا شویم. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools