نگاهی اجمالی به کتاب“ قصه عشقیتان را شروع کنید: من در سن 88 سالگی میتوانم بگویم که سلامتی و شادمانی مهمترین دغدغه زندگی من است. بسیاری از شما که کتابهای مرا خواندهاید، میدانید که من دوران کودکی راحتی را پشت سر نگذاشتم و در بخش زیاد زندگیام از پول و تحصیلات کافی برخوردار نبودم. بعد چیزی را کشف کردم که جریان سلامتی و زندگی مرا متحول ساخت؛ من به این باور رسیدم که اندیشه ما و هر فکری که به ذهنمان خطور میکند، آینده ما را خلق خواهد کرد. این ایده ساده و به ظاهر کوچک مسیر زندگی مرا تغییر داد. من به این نتیجه رسیدم؛ اگر بتوانم آرامش، سلامتی و هماهنگی در ذهنم ایجاد کنم، همین روند را میتوانم در بدن و در دنیایم بیافرینم. کتاب حاضر، کتابی در ارتباط با تازهترین تحولات نیست. این کتاب درباره این مطلب بحث میکند که چگونه میتوانید برای خود زندگی را تدارک ببینید که از شما حمایت کند و در مسیر اعتلای شما قدم بردارد. بحث اصلی، در کتاب حاضر این است که میتوانید خود را بیشتر دوست داشته باشید. کتاب حاضر درباره خرد التیامیافته است که با برنامه پرمشغله شما همخوانی دارد. این کتاب به شما آموزش میدهد که شما مهم هستید، جایی در میان استرسها، سروصداها و کارهای روزانه هنوز فضایی برای اینکه به خودتان برسید، وجود ندارد. من و همکارانم که این کتاب را نوشتهایم، به شما میگوییم چگونه میتوانید فضایی پیدا کنید که احساس خوبی به شما بدهد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ هر زمان که با اخبار و حوادث بد روبرو میشویم، مثلاً روبرویی با یک فرد آزار دهنده و یا نوعی نا امیدی، غالباً ما نوعی از واکنش را نسبت به زندگی از خود بروز میدهیم؛ که البته خیلی هم به کارمان نمیآید. در این موقعیت معمولاً رفتارات بیتناسب، پافشاری مستمر بر موضوع و تمرکز بر روی جنبههای منفی زندگی از ما بروز میکند. وقتی ما در مقابل چیزهای کوچک از حرکت باز میایستیم. خسته، آزرده و رنجور میشویم، همین چیزها نه تنها ما را خسته و فرسوده میکنند بلکه در روش و راه زندگی نیز ما را دچار مشکل میسازند. آنگاه است که تصویر بزرگتر را از دست میدهیم و با تمرکز بر وجوه منفی، دیگران را که کمک کننده ما هستند، آزار میدهیم. به بیانی دیگر، به گونهای زندگی میکنیم که انگار مجبور به زنده بودن بودهایم. به جای حل مشکلات، آنها را با هم در میآمیزیم و زندگی خود را تبدیل به پردههای مکرر نمایش میکنیم. بعد ناگهان خود را در مقابل مشکلات بزرگ میبینیم. حالا یادمان میافتد که باید به مبارزه بپردازیم اما عملاً رسم کارزار را در حل کردن مشکل، فراموش میکنیم. در حقیقت، راه روشن زندگی پیش روی ماست. ”