استرس را سرکوب کن

کتاب صوتی

کتاب صوتی استرس را سرکوب کن

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده کنفورد ند
برگردان هما احمدی

نام اصلی:

ناشر: نشر لیوسا

سال چاپ: 1397

شابک:

دسته بندی: روانشناسی

خلاصه:

کتاب استرس را سرکوب کن نوشته‌ی دکتر کنفورد ند است که درباره استرس، واکنش‌ها به آن، عوامل ایجاد کننده استرس، نحوه برخورد، ایجاد افکار و اندیشه‌های مثبت، مبارزه با عوامل استرس‌زا، ترس، افسردگی و ... پرداخته می‌شود. کتاب حاضر دارای 4 فصل با عناوین «پس فکر می‌کنی همه‌چیز را درباره‌ی استرس می‌دانی»، «از واکنش استرسی به پاسخگویی آرام»، «ایمن در برابر استرس برای تمام مدت عمر»، «مبارزه با عوامل کلیدی استرس‌زا» می‌باشد. به طور کل نویسنده با ارائه 35 نسخه فوری برای تسلط بر استرس به مخاطبان خود می‌آموزد که چطور استرس و عوامل استرس‌زا را مدیریت و کنترل کنند.
این کتاب هم از جنبه‌های جسمی و فیزیولوژی و هم از نظر روانی و روحی و با یک برنامه‌ریزی درست و دقیق تبدیل به انسانی آگاه و بیدار شوند. در نهایت مطالعه و مرور تمرین‌های ارائه‌شده در کتاب به افراد این امکان را می‌دهد تا با عوامل استرس‌زا مبارزه کنند.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار مریم نشیبا
تهیه کننده راضیه هاشمی

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی قدرت قدرت

راندا برن

کتاب صوتی صراحت بیان صراحت بیان

جودی مورفی

کتاب صوتی وابی سابی وابی سابی

نوبوئو سوزوکی

کتاب صوتی درد عشق درد عشق

لودرو رینزلر

کتاب صوتی قهرمان قهرمان

راندا برن

تازه‌های ماه‌آوا

افسانه‌های هفتاد و دو ملتنویسنده: هانری پوراRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ این کتاب شامل یازده قصه و افسانه شنیدنی از سرزمین‌های مختلف جهان است. ”

سیزده دلیل براینویسنده: جی اشرRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ با تمام عضلات بدنم که باهم متحدانه می‌خواهند از حال بروم، مقابله می‌کنم. همه‌ی عضلاتم انگار باهم از من می‌خواهند به مدرسه نروم. می‌خواهند به‌جای دیگری بروم و تا فردا پنهان شوم؛ ولی اهمیتی نداشت، هر وقت به مدرسه برمی‌گشتم، مجبور بودم با آن آدم‌های داخل نوارها روبه‌رو شوم. به ورودی پارکینگ نزدیک می‌شوم. جایی که تخته‌سنگ بزرگ و حکاکی شده‌ای با پیچکی که به دور پایه‌ی آن پیچیده شده قرار دارد. روی آن نوشته یادبودِ سال 1993. در طول این سه سال، بارها از جلوی این تخته‌سنگ عبور کرده‌ام؛ اما هیچ‌وقت پارکینگ را به این شلوغی ندیده بودم. حتی یک‌بار، چون هیچ‌وقت این‌قدر دیر به مدرسه نمی‌آمدم. تا امروز. به دو دلیل. یک: بیرون دفتر پُست منتظر ایستاده بودم. منتظر بودم باز کند تا جعبه کفشی پر از نوار کاست را پُست کنم. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools