نگاهی اجمالی به کتاب“ فیثاغوروویچ مالکی میان مایه است که روزی به ضیافت ناهار ژنرال سواره نظام دعوت میشود.در طول مهمانی که تا انتهای شب میانجامد ، ژنرال از اسب ابلقی برای حاضران حرف میزند که بی همتاست و جزو دارایی خاص او محسوب میشود.فیثاغوروویچ تحت تاثیر مستی و جوی که بوجود آمده از دهانش میپرد که صاحب کالسکهای است عجیب و منحصر بفرد.توجه حاضران به گفته هایش جلب میشود و او همگی را برای ناهار فردا به خانه اش دعوت میکند.فردا ظهر در حالی که فیثاغوررویچ در خواب است و سرخوشی شب پیش نیز از سرش پریده با این خبر همسرش از خواب بیدار میشود که گروهی سواره به سوی خانه شان میآیند.گوگول در این داستان نیز، هم چون دیگر آثارش، با بیانی شوخ و طنزی گزنده آینه ای در برابرمان می گیرد و ما را با عادات مضحک مان روبرو میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب صوتی نام ناپذیر به سبک جلدهای قبل ادامهی روایتی نامتعارف و غیرخطی است. یک راوی ناشناس با صدای بلند افکارش را به زبان میآورد و خاطراتی را از سالها و وقایع دور تا این لحظه دنبال میکند که ناگهان مقابل مالون قرار میگیرد. شخصیت اصلی کتاب دوم، بیتفاوت از کنار او رد میشود و این سوال را برای شنوندگان به وجود میآورد که آنها دقیقا در چه فضایی قرار دارند. سپس مالوی از راه میرسد. گویی او هم اینجاست، یا حداقل گمان راوی چنین است... . ”