نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب وابستگی متقابل نوشتهی ملودی بیتی با موضوع خودیاری، روابط خانوادگی و بهداشت شخصی نوشته شده است. این کتاب اولین بار در سال 1986 منتشر شد و تا سال 2009 در 25 نوبت در آمریکا تجدید چاپ شد و بیشاز 5 میلیون نسخه از آن در سراسر جهان فروخته شد. کتاب وابستگی متقابل به میلیونها نفر در جهان کمک کرده تا رفتار بیمارگونهی خود را در وابستگی متقابل ترک کنند.
ملودی بیتی در این کتاب استقلال فردی و ارزشهای فردی را در قالب داستان های آموزنده، تفکرات و تمرینهای این کتاب به مخاطب میآموزد و جهان پیچیدهی وابستگی متقابل را به یک نقشه ساده و قابل فهم تبدیل میکند. خواننده در نهایت به کمک مسیری که ملودی بیتی آن را نشان میدهد میتواند از وابستگی متقابل رها شود و به شادی و خوشبختی دست پیدا کند.
ملودی بیتی دربارهی محتوای این کتاب میگوید: «این کتاب دربارهی چگونه کمک کردن به شخص معتاد یا هرگونه افراطکار دیگر نیست، اما با مداوای شما احتمال بهبود معتاد نیز افزایش مییابد. کتابهای زیادی دربارهی کمک به معتادان وجود دارد، اما این کتاب به خطیرترین و ناشناختهترین وظیفهی شما میپردازد و آن اینکه شما برای بهبود خود چه باید بکنید». ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ گوردر در این کتاب همانند سایر آثار خود میکوشد تا مسائلی عمیق و فلسفی را در قالب یک داستان ساده و گیرا ارائه دهد اما تفاوت اصلی دختر رهبر سیرک با کتابهای دیگر گوردر مانور کمتر آن بر فلسفه است.
نویسنده کتاب معروف «دنیای سوفی» این بار حکایتی از خاطرات دختری را بازگو میکند که سودای ثروت اندوزی در سر دارد: «تصمیم گرفتهام همه چیز را بازگو کنم. مینویسم تا خودم را بهتر بشناسم. تلاش میکنم تا حد ممکن روراست باشم. البته این بدین معنی نیست که من قابل اعتماد هستم. کسی که با هر آنچه در باره زندگی خویش مینویسد، میتواند خود را قابل اعتماد جا بزند، قاعدتاً حتی پیش از آن که عازم آن سفر دریایی پر مخاطره شده باشد، کشتی اش به گل نشسته و خود را به کشتن داده است.»
پدرم را فقط روزهای یکشنبه میدیدم. ما به سیرک میرفتیم. سیرک بد نبود، اما وقتی به خانه برمیگشتیم برای خودم نقشه تهیه سیرک بهتری را میکشیدم. آن موقع هنوز نوشتن بلد نبودم و نقشه سیرک مورد علاقهام را در ذهنم میپروراندم. در این قسمت هیچ مشکلی نبود من خود سیرک را هم در ذهنم مجسم میکردم که البته فقط شامل چادر بزرگ سیرک و صندلیها نمیشد، تمام حیوانات و دست اندرکاران اجرای برنامه را نیز مجسم میکردم که چون نقاشیام خوب نبود، کار سختی بود. خیلی زود و پیش از شروع مدرسه، نقاشی کشیدن را کنار گذاشتم. ”