نگاهی اجمالی به کتاب“ لوری گاتلیب نویسنده کتابشاید بهتره با یکی حرف بزنی یک رواندرمانگر است. او در ابتدای کتاب از ما میپرسد: «ما چطور تغییر میکنیم؟» و پاسخ میدهد «با ارتباط با دیگران». گاتلیب معتقد است رابطه میان درمانگر و بیمار، اعتمادی مقدس میطلبد تا وقوع هرگونه تغییری امکانپذیر شود. کتاب شاید بهتره با یکی حرف بزنی ماجرای جلسات رواندرمانی لوری گاتلیب و نحوه مواجه او با بیمارانش و سپس مواجهه خود او با رواندرمانگرش وندل برانسون است. آنچه گاتلیب، با قلم صریح و طنز صمیمانهاش، پیش رویمان میگذارد؛ زندگی خودش، بیمارانش و ما به عنوان مخاطبان کتاب است. با همان درماندگیها و آشفتگیها و بیم و امیدها که خوب که نگاه کنیم کم و بیش میان همهمان مشترک است. او نخست برای تسلی یافتن و سپس برای شناختن خود و دسترسی به دنیای پیچیده درونیاش به رواندرمانی روی میآورد. حرفهای که سالها عمرش را صرف آن کرده و خود نیز از همان برای یاری رساندن به دیگران بهره میگیرد و، با قصههایی که از بیمارانش برایمان تعریف میکند، پیداست که در این کار موفق هم میشود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ بهجای این که اجازه دهید رنج و شادی در شما تأثیر بگذارند، بیاموزید چگونه از رنج و شادی بهنفع خودتان استفاده کنید. اگر چنین کاری را انجام دهید؛ شما بر زندگیتان تسلط خواهید داشت. اگر چنین کاری را انجام ندهید؛ زندگی بر شما تسلط خواهد یافت.
در این کتاب بهیادماندنی، مطالبی را از آنتونی رابینز میخوانید که شاید در گذشته هرگز آنها را نخواندهاید. او بهترین و مؤثرترین اهرمها یا راهکارهایی را برای شما مطرح میکند که تاکنون به آنها پی برده است. این راهکارها در واقع بهترین و بیشترین پیامدها را در زمینهی پیشرفت شخصی برای شما بهارمغان میآورند. رابینز مطالبش را بهشیوهای روان و صمیمی مطرح میکند. او همهی اشتیاق، تأثیرگذاری و تواناییاش را در این زمینه بهکار میبرد.
رابینز در این کتاب هدیهای ویژه را به شما تقدیم میکند. او میکوشد ثمرهی سالها تلاش کارشناسانهی خودش را در زمینهی پیشرفتهای شخصی در اختیارتان قرار دهد. چنین ثمرهای در نتیجهی کارکردن با بعضی از تأثیرگذارترین و موفقترین انسانها در سازمانهای مختلف بهدست آمده است. رابینز باور دارد که وظیفهاش همواره یکسان خواهد بود. او میکوشد تغییری مثبت را در زندگی افرادی بهوجود آورد که برای مشاوره به او مراجعه میکنند؛ فرقی نمیکند چنین فردی مدیرعامل یا مدیر اجرایی سازمانی بزرگ، معماری نامدار یا فقط و فقط انسانی معمولی باشد که انگیزهاش را بهکلی از دست داده است. ”