دون میگوئل روئیز

از این نویسنده بشنوید:
نویسنده:
  • کتاب صوتی - پیمان پنجم - ماه آوا
  • کتاب صوتی - چهار پیمان - ماه آوا
  • کتاب صوتی - استادی در عشق - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

ژان کریستف- جلد اولنویسنده: رومن رولانRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ ژان کریستف حقیقتاً یک رمان موزیکال است. رمانی که گام ها و اصوات موسیقی را لابه لای سطورش پنهان ساخته و هنگامی که سطر های آن خوانده می شود گویی همه چیز در فضایی مه آلود فرو می رود و تنها موسیقی به گوش می رسد. رولان در این کتاب با زبان موسیقی سخن می گوید و گاه که کلامش از سخن گفتن باز می ایستد تنها می نوازد و نت ها و اصوات موسیقی را در قالب کلمه ها و واژگان درمی آورد. موسیقی ای که گاه آدمی را به شور و هیجان وامی دارد و گاه متاثر می سازد. ژان کریستف موسیقیدان آلمانی است که پس از درگیری با پلیس مجبور به ترک کشور شده و به فرانسه مهاجرت می کند. ژان که طی دوران بلوغ فکری اش دست خوش تحولاتی فراوان بوده و تا حدودی دارای روحی چند شخصیتی است، شخصیت اصلی و با دوامش به آرامی شکل می گیرد و به یک ثبات معقول و منطقی می رسد. زندگی ژان کریستف کرافت تا حد زیادی به زندگی و اندیشه های بتهوون، موتسارت و واگنر شبیه است اما از آنچه معلوم است ژان بیشتر به خالق خود مانند است تا به فردی دیگر. موسیقی در ژان نیاز شدیدی به دوست داشتن برمی انگیزد و کسی که خوب دوست می دارد، دیگر کم و بیش نمی شناسد. خود را به تمامی در راه همه کسانی که دوست می دارد ایثار می کند. این عشق افلاطونی نصیب کسی نمی شود جز روح الیویه فرانسوی که روانش چون پناهگاهی است نرم و اطمینان بخش تا ژان سراسر هستی خود را به او بسپرد. ژان در دوستی با الیویه جهان را از منظرگاه دوست می نگرد و هستی را با حواس دوست در آغوش می کشد غافل از آن که طبیعت بی رحم در جدا کردن دو قلب که به یکدیگر عشق ورزیده اند هرگز عشق را در یک زمان از هر دو قلب برنمی کند بلکه چنان می کند که یکی از آن دو زودتر از دوست داشتن باز ایستد تا همیشه آن یک که بیشتر دوست دارد فدا شود و این ژان است که هرگز نمی تواند در دوست داشتن لحظه ای به خود مجال سستی و اهمال راه دهد. رومن رولان (1944 – 1866) کارشناس موسیقی و نویسنده، او آثار بسیاری درباره موسیقی دارد. درباره هندل و بتهوون آثاری مستقل پرداخت و شاهکارش ژان کریستف که طی سال های 1904 تا 1912 نگارش آن به طول انجامید، درباره یک موسیقی دان است.وی در 1901 ریاست بخش موسیقی مدرسه عالی مطالعات اجتماعی پاریس را به عهده گرفت. او نخست در دانشسرای عالی و از 1903 در سوربون سخنرانی های آموزشی درباره موسیقی انجام داد.از 1913 از کار کناره گرفت و در سوئیس ساکن شد، در 1938 به فرانسه برگشت تا از جنگ دوری نکرده باشد، اما به اسارت درآمد و در یک اردوگاه آلمانی زندانی شد و تنها وقتی دچار بیماری مهلکی شد آزادش کردند اما پیش از خاتمه جنگ در 1944 درگذشت. ”

من و استادمنویسنده: الیف شافاکRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ «من و استادم» رمانی از نویسنده ترک‌تبار فرانسوی، الیف شافاک (-1971) است. او در سال 2010 نشان شوالیه‌ی ادبیات و هنر کشور فرانسه را از آنِ خود کرد. آثار این نویسنده به سی زبان ترجمه شده و از طرف ناشران معروفی مثل ویکینگ، پنگوئن، ریزولی و ... به چاپ رسیده‌است. شافاک نویسنده‌ای است که به‌خاطر موقعیت شغلی خاص مادرش که دیپلمات بود، بخش بزرگی از زندگی‌اش را در شهرهای مختلف دنیا، از جمله مادرید، عمان، کُلن، بوستون، میشیگان، آریزونا، آنکارا و استانبول گذرانده‌است. به‌یقین توجه او به مردم و فرهنگ‌های مختلف، در اغلب آثارش آشکار است و رمان «من و استادم» نمونه‌ای از زندگی چندفرهنگی این نویسنده‌ی چیره‌دست است. نویسنده با بهره گرفتن از زبانی که ترکیبی از روایت و گفت‌وگوست، شخصیت‌های تاریخی را در کنار دو شخصیت خیالی این رمان، جهان (پسری از دیار هند) و فیلَش قرار می‌دهد. در جای‌جای رمان ردپای مردمانی از فرهنگ‌های مختلف دیده می‌شود، مردمی با مذاهب گوناگون که هرکدام به‌شکلی بی‌طرفانه در ماجراهای داستان نقش دارند. دغدغه‌ی الیف شافاک در این رمان، نه بازگویی تاریخ است، نه قهرمان‌سازی و نه دفاع از هویت یک قوم خاص. او سعی می‌کند حقیقت را بکاود. از نگاه او خرافه‌پرستی، تعصبات خشک مذهبی و هویت‌سازی‌های متعصبانه‌ی قومی، مخربِ تمدن بشری است. داستان در دوران سه پادشاه عثمانی، سلطان‌سلیمان، سلطان‌سلیم و سلطان‌مراد، اتفاق افتاده‌است. در این رمان، استانبول در مرکز توجه الیف شافاک قرار گرفته‌است؛ شهری جادویی که روی تپه‌ها بنا شده؛ شهری که جهان قهرمان اصلی داستان، با فیلَش به آن‌جا می‌رسد و بی‌خبر از ماجراها و سرنوشتی که زندگی‌اش را از این‌رو به آن‌رو خواهدکرد، به قصر سلطان‌سلیمان راه پیدا می‌کند و... از متن کتاب: شاید درون هر فردی، انسانی ناشناخته پنهان است که در پر تنش‌ترین و غیرمنتظره‌ترین لحظات، خودش را نشان می‌دهد. قلب انسان مثل اجرام آسمانی است که مُنجم تقی‌الدین آن‌ها را رصد می‌کرد. کسی نمی‌دانست در اعماق خود چه اسراری را جای داده‌است. تنها آسمان بالای سرمان اسرارانگیز نیست، در واقع تک‌تک انسان‌ها معمایی بزرگ هستند. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools