نگاهی اجمالی به کتاب“ کافی است کمی اهل شاهنامهخوانی باشیم تا بدانیم که سراسر ابیات این اثر سترگ را در دو نیمه میتوان جای داد: نیمهی خیر و نیکی و نیمهی شر و پلیدی! اگرچه چهرهی منفور ضحاک در نیمهی سیاه شاهنامه قرار میگیرد اما این نکته از اهمیت این شخصیت در داستان و باورهایی که درمورد او وجود داشته، کم نمیکند. علیاکبر سعیدی سیرجانی اینبار هم سنتشکنی کرده و بهجایاینکه از رستم و دلاوریهایش بگوید یا داد سخن از شجاعت کاوه بدهد، در کتاب صوتی ضحاک ماردوش کوشیده تا مروری بر شخصیت تاریک این حاکم ستمگر داشته باشد. این کتاب صوتی حاصل تلاش علمی و محققانهی علیاکبر سعیدی سیرجانی است که در بازخوانی و بررسی ادبیات کهن تبحر بالایی دارد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب بادبادک باز روایتی از دسامبر 2001 تا مارس 2001 را به مخاطب نشان میدهد. در تمام قسمت های کتاب با روایتی صمیمی و دوستانه مواجه خواهیم بود و مخاطب به سرعت میتوان با برخی قسمت های کتاب همزاد پنداری کند. در ابتدای داستان، امیر شخصیت اصلی داستان که از یک خانواده مرفه و پولدار است از خاطرات 12 سالگیاش میگوید و صحبت کردن او در مورد گذشته ای که راه خود را با چنگ و دندان باز میکند مخاطب را برای شنیدن داستانی که شاید به همین سادگی نتوان از آن عبور کرد آماده میکند.
این داستان چهره غمگین کشور افغانستان را در زمان سقوطش نشان میدهد. زمانی که سیاست افعانستان با تحولات عجیبی رو به رو میشود و زندگی مردم را به طور کل تغییر میدهد. داستان در عین حال که چهره مردم را در این تغییرات سیاسی نشان می دهد بیشتر متمرکز بر زندگی دو دوست به نامهای امیر و حسن است که در عین حال که با هم بزرگ شده اند و حتی از یک پستان شیر خورده اند تفاوت های چشمگیری در سبک زندگی دارند. امیر از خانواده ای ارباب زاده و پولدار و حسن از خانواده ای رنج کشیده و کم توان به عنوان خدمتکار در خانه امیر و خانوادهاش مشغول است. حکایت دوستی حسن و امیر به خوبی می تواند اختلاف طبقاتی در افغانستان را برای مخاطب به تصویر بکشد، اما این تمام داستان نیست؛ چرا که هدف این رمان 400 صفحهای تنها به این دوستی خلاصه نمیشود. ”