نگاهی اجمالی به کتاب“ هر کسی رازی دارد... کتاب پیدایت کردم به قلم لیزا جول، با روایتی پر تنش و رازآلود، زندگی افراد گوناگونی را به تصویر میکشد که هر کدام قصهای هیجانانگیز را برای شما خلق میکنند.
نزدیک ساحل زیبای شهر رایدینگ هوس، زنی تنها همراه با فرزندانش زندگی میکند. این زن که آلیس نام دارد با فروش کارهای هنری دستساز امرار معاش میکند. در یکی از روزهایی که آلیس به دنبال فرزندانش رفته بود تا آنها را از مدرسه به خانه بیاورد، مرد غریبهای که زیر باران کاملاً خیس شده بود و سردرگم به نظر میآمد توجه او را جلب کرد.
آلیس به سوی آن مرد رفت و از او خواست تا زیر باران نماند اما مرد عجیب، در حال و هوایی دیگر سیر میکرد و عکسالعملهای تعجبآوری از خود نشان میداد. آلیس در همان گفت و گوی کوتاهش با مرد، متوجه شد که وی جایی برای ماندن ندارد، برای همین او را به خانه خود برد.
درست در همان لحظه، در اطراف لندن، تازه عروسی به نام لیلی در خانه منتظر است تا همسرش از محل کار به منزل بیاید، اما همسرش دیر کرده و لیلی بسیار نگران است. پس از مدتی به لیلی خبر بدی میرسد و او متوجه میشود که مطابق تحقیقات پلیس، شخصی که لیلی با او ازدواج کرده اصلا وجود خارجی ندارد! ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ قرار گرفتن در چه موقعیتی شما را وامیدارد تا رازهای کوچک و بزرگ خود را افشا کنید؟ اِما، شخصیت اصلی کتاب صوتی رازم را نگه دار نوشتهی سوفی کینسلا در لحظاتی بحرانی که در آستانهی مرگ قرار دارد، دست به چنین تصمیمی میزند. تصمیمی که عواقب پیچیدهای به همراه دارد و زندگیاش را دستخوش تغییر میکند.
دربارهی کتاب صوتی رازم را نگه دار
اِما در کتاب صوتی رازم را نگه دار، زنی جوان با قلبی بزرگ و روحیهای سرکوبناپذیر است که در شرکت پنتاکولا کار میکند و در پی آن است که جایگاه شغلی خود را ارتقاء دهد. او در ابتدای سفری کاری به گلاسکو، که بزنگاهی مهم در زندگی حرفهای او به حساب میآید، در موقعیتی بحرانی قرار میگیرد: هواپیمایی که قرار است با آن به مقصد برسد دچار سانحه میشود و در لحظاتی ملتهب، پرتنش و آغشته به بیم مرگ، اِما تصمیم میگیرد رازهای خود را برای مرد غریبهای که بهشکلی اتفاقی در هواپیما کنار او نشسته، برملا کند. ”