ماهواره شماره 5

هفته نامه صوتی

هفته نامه صوتی ماهواره شماره 5

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

نام اصلی: Maahvare No.4

ناشر: نشر سپید ماه آوا

خلاصه:

کتابهای هفته
"ملکه های فرانسه"
• "تورنتون_وایلدر"
"علامت چی"
• "چارلز_دیکنز"
نشر تجربه
.
شخصیت هفته
جلالآلاحمد

بشنوید:

هنرمندان:
مدیر تولید آرش رستمی
گرافیست و افکتور سروش اعتصامی
گوینده آرش رستمی
مدیر تبلیغات مهدی شاه‌حسینی
مدیر آی تی محسن کیاندوست
آهنگساز آرش رستمی

تاریخ تولید اثر: 1399

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

استرس را سرکوب کننویسنده: کنفورد ندRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب استرس را سرکوب کن نوشته‌ی دکتر کنفورد ند است که درباره استرس، واکنش‌ها به آن، عوامل ایجاد کننده استرس، نحوه برخورد، ایجاد افکار و اندیشه‌های مثبت، مبارزه با عوامل استرس‌زا، ترس، افسردگی و ... پرداخته می‌شود. کتاب حاضر دارای 4 فصل با عناوین «پس فکر می‌کنی همه‌چیز را درباره‌ی استرس می‌دانی»، «از واکنش استرسی به پاسخگویی آرام»، «ایمن در برابر استرس برای تمام مدت عمر»، «مبارزه با عوامل کلیدی استرس‌زا» می‌باشد. به طور کل نویسنده با ارائه 35 نسخه فوری برای تسلط بر استرس به مخاطبان خود می‌آموزد که چطور استرس و عوامل استرس‌زا را مدیریت و کنترل کنند. این کتاب هم از جنبه‌های جسمی و فیزیولوژی و هم از نظر روانی و روحی و با یک برنامه‌ریزی درست و دقیق تبدیل به انسانی آگاه و بیدار شوند. در نهایت مطالعه و مرور تمرین‌های ارائه‌شده در کتاب به افراد این امکان را می‌دهد تا با عوامل استرس‌زا مبارزه کنند. ”

و چشم‌هایش کهربایی بودنویسنده: مهری بهرامیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ و چشم‌هایش کهربایی بود رمانی است که از دریچه‌ای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» می‌پردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربه‌فردند. تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییک‌های کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکان‌دهنده را به تصویر می‌کشند و روایتگر ترس‌ها، تشویش‌ها، آرزوها و ناکامی‌های آدم‌های درون داستان‌اند... . در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: از همین‌جا پیداست و می‌بینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همان‌طور که توی هوا می‌چرخم زن هم می‌چرخد انگار و درخت هم وارونه می‌شود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که می‌زنم. درختِ وارونه ریشه‌هایش توی هوا می‌ماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من می‌خواهم از ریشه‌ها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث می‌کند دیگر نمی‌چرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت می‌ماند همان‌جا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمی‌گرداند و انعکاس رنگ مهره‌هام توی عسلی چشم‌هاش بی‌قرارم می‌کند... . ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools