نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب غلبه بر کمرویی نوشتهی پل ژاگو نویسندهی فرانسوی با هدف اعتماد به نفس دادن و جرئت دادن به افراد کمرو، این فرصت را به آنها میدهد تا مطمئن، استوار و پرجرئت باشند. این کتاب در دستهی کتابهای روانشناسی است که راه و رسم زندگی را به مخاطبان خود میآموزد. نویسنده در ده فصل، تمام نکات از جمله علتهای کمرویی و راههای تقویت اعتماد به نفس و غلبه بر کمرویی را بیان میکند. یکی از نکات قابل توجه در کتاب غلبه بر کمرویی مختصر بودن آن است.
یکی از مواردی که در روابط بین افراد اختلال ایجاد میکند، کمرویی است. از نظر روانشناسان کمرویی «توجهی غیرعادی و اضطراب آلود به خویشتن است که در یک یا چند موقعیت اجتماعی، تجلّی میکند و فرد را در انواع تنشهای روانی، شرایط نامناسب عاطفی و شناختی و نابسامانیهای جسمی و زیستی، فرو میبرد و موجب بروز رفتارهای خام و نسنجیده و واکنشهای نامناسب میگردد.» خجالتی و کمرو بودن نهتنها زندگی فرد را دچار مشکل میکند، بلکه فرد در جامعهای که زندگی میکند هم اعتماد به نفس خود را از دست میدهد. کمرویی خصلتی ژنتیکی نیست بلکه ناشی از شناخت نادرست فرد از خودش و رفتارهای غلط جامعه نسبت به اوست. خوشبختانه این مسئله قابل درمان و کنترل است. کتاب غلبه بر کمرویی با ارئه راهکارهای عملی به افرادی که کمرو هستند و اعتماد به نفس ندارند نحوه ایجاد تغییر و اصلاح این مشکل را ارائه میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ چند لحظه چشمانتان را ببندید و زندگی رویاییتان را مجسم کنید. زندگیای را مجسم کنید که بهراستی آرزویش را دارید. آن را میبینید؟ آدمها را میبینید؟ صداها را میشنوید؟ آن را بهوضوح و روشنی احساس میکنید؟ اگر میتوانستیم رویاهایی را که در سر داریم به واقعیت تبدیل کنیم، زندگی باشکوه نمیشد؟ با این حال، در اغلب مواقع، پس از آن که رویایی را در سر میپرورانیم چشمانمان را باز میکنیم، سرمان را تکان میدهیم و به خودمان میگوییم: «حالا باید برگردم به واقعیت!» آن زندگی که برای ما رویاست، برای بعضیها واقعیت است! چرا؟ چون از ما بهترند؟ چون خونشان از ما رنگینتر است؟ چون از ما خوشاقبالترند؟ بدیهی است که اینطور نیست! پس چرا آنچه برای ما رویاست برای بعضی واقعی است؟ چون آنچه را برای تحقق رویایشان لازم بوده است، انجام دادهاند. آنها پایشان را از رویاپردازی محض فراتر نهاده و آن را خلق کردهاند! زندگیای را خلق کردهاند که میخواستند. برای تحقق زندگی دلخواهشان تلاش کردهاند. مسؤولیت سرنوشتشان را بر عهده گرفتهاند. حالا، نوبت شماست! ”