نگاهی اجمالی به کتاب“ فیثاغوروویچ مالکی میان مایه است که روزی به ضیافت ناهار ژنرال سواره نظام دعوت میشود.در طول مهمانی که تا انتهای شب میانجامد ، ژنرال از اسب ابلقی برای حاضران حرف میزند که بی همتاست و جزو دارایی خاص او محسوب میشود.فیثاغوروویچ تحت تاثیر مستی و جوی که بوجود آمده از دهانش میپرد که صاحب کالسکهای است عجیب و منحصر بفرد.توجه حاضران به گفته هایش جلب میشود و او همگی را برای ناهار فردا به خانه اش دعوت میکند.فردا ظهر در حالی که فیثاغوررویچ در خواب است و سرخوشی شب پیش نیز از سرش پریده با این خبر همسرش از خواب بیدار میشود که گروهی سواره به سوی خانه شان میآیند.گوگول در این داستان نیز، هم چون دیگر آثارش، با بیانی شوخ و طنزی گزنده آینه ای در برابرمان می گیرد و ما را با عادات مضحک مان روبرو میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ عنوان «مزهشناس» چه گوشنواز است. به زبان که میآید، قدری طعم خوش دارد. اگر بخواهید به زبان خودمانی توضیحش دهید، کم و بیش میشود این: کسی که عاشق خوردن باشد.
جوزیه که یک سرمایهدار تمام عیار است و سرمایهاش هیچ حد و مرزی ندارد، برای اینکه عاشق غذا خوردن است و به خاطر شکمپرستیاش در این راه خبرهای تمامعیار شده و به مقام عالی مزهشناس دست یافته است!
لو وِنفو که از جوانان حاضر در صف انقلاب کمونیستی چین بوده، داستان بزرگترین نقطه عطف تاریخ معاصر چین را از دل و زبان مردم کوچه و خیابان روایت میکند.
مزهشناس داستانی صادقانه و روایتگر انقلابی سخت همچون تمام انقلابهای دنیاست،
انقلابهایی که سختاند، اما قصههایی به نرمی و همگونی زندگی روزمره با خود دارند؛ قصه ایدههای مشترک و افکار متناقض، قصه صعود و سقوط، قصه تغییر و سکون.
رمان مزهشناس، یکی از آثار فاخر ادبیات معاصر چین به شمار میرود. این رمان علاوه بر اینکه راهنمای بسیار خوبی برای آشنایی با رسوم و فرهنگ چین است، بخش بسیار مهمی از تاریخ معاصر آن کشور را بی هیچ اغماضی روایت میکند. ”