نگاهی اجمالی به کتاب“ هفتهای یکبار مردانی را تعقیب میکنم که شوهرم نیستند... کتابفروشی نویسندگان فقید داستان مردی گمشده است که همسر و فرزندانش سرنخهایی از او در کتابها و فیلمهای گوناگون مییابند و یکی پس از دیگری آنها را پیگیری میکنند، تا از پاریس سر در میآورند بلکه این سرنخها به جایی برسند. در خلال این جستجوها، خواننده نیز پاریس را از دریچه این کتابها و فیلمها میبیند و گاهی چنان درگیر آنها میشود گویی خودش نیز در پاریس زندگی میکند؛ تجربهای آکنده از عشق، تردیـد، بلـوغ، جــوانی، زندگی و بوی مرگ. کالانان از خلال داستانی جذاب و پرتعلیق، راوی اندوه ازدستدادنها و شادمانی بازیافتنهاست. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان جدیدی نیست، اما فکر میکنم، حداقل برای این کتاب، ارزش دارد که یک بار دیگر آن را تعریف کنم. سال 1998 بود و داشتم فیلم محبوب را در مصاحبهی تلویزیونی زنده با جین سیسکِل، منتقد فیلم بزرگ شیکاگو سانتایمز، معرفی میکردم و همهچیز داشت خیلی آرام پیش میرفت تا اینکه اوضاع به هم پیچید. او پرسید: «بگو ببینم، از چی کاملاً مطمئنی؟» اولین بار نبود که مصاحبه میکردم. سالهای سال در مصاحبهها سئوالهای ترسناکی مثل این را از من پرسیده بودند و هنوز هم میپرسند و معمولاً جوری نمیشود که هیچ کلمهای برای پاسخ پیدا نکنم، اما باید بگویم جین موفق شده بود مرا گیر بیندازد. با منومن و درحالیکه میدانستم او بهدنبال چیزی بزرگتر، عمیقتر، پیچیدهتر است، گفتم: «اوه، دربارهی این فیلم؟» اما داشتم طفره میرفتم تا در ذهنم به پاسخی حداقل کمی منسجم برسم. اما او گفت: «نه، میدونی منظورم چیه؛ دربارهی خودت، زندگیت، هرچی، همهچی...» «اوه، من مطمئنم که... اوه... مطمئنم که، جین، یه کم وقت میخوام که دربارهاش بیشتر فکر کنم.» حالا شانزده سال گذشته و از آن موقع تا بهحال خیلی به این پرسش فکر کردهام، طوریکه تبدیل به پرسش اساسی زندگیام شده است: هر شب از خودم میپرسم دقیقاً از چه مطمئن هستم. ”