نگاهی اجمالی به کتاب“ اگر میخواهید موفقیت و درآمد فوقالعادهای را جذب، ایجاد و حفظ کنید، ابتدا باید یاد بگیرید چطور به آسانی موفقیت و درآمد دلخواه را جذب، ایجاد و حفظ کنید. سپس باید در مهارتی تسلط یابید که بازاریابان شبکهای در ساخت بازار، به نوعی از درآمد و آزادی دست مییابند که فقط یک درصد افراد درجه یک از آن بهرهمند میشوند. لازم است فوتوفنهای مواردی مانند مشترییابی، معرفی فرصتها، محصول و پیگیری را یاد بگیرید. در نهایت بازاریابان جدید را در سازمان خود مشغول به کار کنید.
کتاب تمرینات جادویی برای بازاریابان شبکهای مانند دیگر کتابهای بازاریابی شبکهای نیست. این کتاب نشان میدهد چطور در هر زمینهای از زندگی موفق شوید و هم زمان بازاریاب عالی بوده و زندگی پر از سلامتی، تعادل و موفقیت را تجربه کنید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان جدیدی نیست، اما فکر میکنم، حداقل برای این کتاب، ارزش دارد که یک بار دیگر آن را تعریف کنم. سال 1998 بود و داشتم فیلم محبوب را در مصاحبهی تلویزیونی زنده با جین سیسکِل، منتقد فیلم بزرگ شیکاگو سانتایمز، معرفی میکردم و همهچیز داشت خیلی آرام پیش میرفت تا اینکه اوضاع به هم پیچید. او پرسید: «بگو ببینم، از چی کاملاً مطمئنی؟» اولین بار نبود که مصاحبه میکردم. سالهای سال در مصاحبهها سئوالهای ترسناکی مثل این را از من پرسیده بودند و هنوز هم میپرسند و معمولاً جوری نمیشود که هیچ کلمهای برای پاسخ پیدا نکنم، اما باید بگویم جین موفق شده بود مرا گیر بیندازد. با منومن و درحالیکه میدانستم او بهدنبال چیزی بزرگتر، عمیقتر، پیچیدهتر است، گفتم: «اوه، دربارهی این فیلم؟» اما داشتم طفره میرفتم تا در ذهنم به پاسخی حداقل کمی منسجم برسم. اما او گفت: «نه، میدونی منظورم چیه؛ دربارهی خودت، زندگیت، هرچی، همهچی...» «اوه، من مطمئنم که... اوه... مطمئنم که، جین، یه کم وقت میخوام که دربارهاش بیشتر فکر کنم.» حالا شانزده سال گذشته و از آن موقع تا بهحال خیلی به این پرسش فکر کردهام، طوریکه تبدیل به پرسش اساسی زندگیام شده است: هر شب از خودم میپرسم دقیقاً از چه مطمئن هستم. ”