نگاهی اجمالی به کتاب“ بهترین حکایتها و ضربالمثلها و نقل قولها مفاهیم مهمی را در قالب چند کلمه کوتاه میگنجانند . اما ممکن است همین چند کلمه خیلی گولزننده باشد . شاید بهتر است بدانید که هر ضربالمثلی یک نمونه مشابه و یک نمونه متضاد دارد . از این طرف میگوییم نرود میخ آهنین در سنگ و از آن طرف مدعی میشویم که ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است . یک دفعه میگوییم یک دست صدا ندارد اما بعد میگوییم آشپز که دو تا شد غذا یا شور میشود یا بینمک . اما فکر نکنید این تناقضها اثر یکدیگر را خنثی میکنند و دست ما را خالی میگذارند . بلکه باید بدانید هر کدام از این سخنان فقط قسمتی از واقعیت را در بر میگیرند . این عبارات تنها زمانی ما را به گمراهی سوق میدهند که به جای تشخیص چیزهایی که در آن پنهان است فکر کنیم اینها خود حقیقتند . باید گفت اینطور نیست که هر کسی برای هر چیزی ضربالمثلی در آستین دارد ، در مورد هیچ چیز تفکر نمیکند . یک طوطی که چیزی جز سخن بزرگان بر زبان نمیراند خودش صاحب آن دارایی نمیشود . به همین دلیل است که بسیاری از این سخنان حکیمانه که طوطیوار تکرارشان میکنید اگر بدون تفکر و تأمل تکرار شوند حالتی حماقتگونه به خود میگیرند . این کتاب جزو آن دسته کتابهایی است که باید ساعتها در موردش به بحث و گفتگو نشست . این کتاب نه یک کتاب مرجع است و نه راهنما ، بلکه برای آن نگاشته شده تا شعله تفکر افراد اهل فکر را بیشتر دامن بزند . ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ ناپلئون هیل در کتاب غلبه بر شیطان، در قالب یک مصاحبه میان خود و شیطان و در حقیقت همان نیمهی تاریک وجود، تلاش میکند تا اسرار دستیابی به موفقیت و آزادی را فاش کند و مهمترین موانع انسان برای رسیدن به اهداف شخصی را مورد بررسی قرار دهد.
همانگونه که کتاب معروف و پرفروش بیندیشید و ثروتمند شوید پس از «رکود بزرگ» به شما کمک میکند تا به خروج از بحران بپردازید و موفق شوید، کتاب غلبه بر شیطان نیز به این منظور نوشته شده تا امروز هر یک از شما در مسیر خروج از بحران و موفقیت قرار گیرید!
شاید بپرسید آیا گفتگوی هیل با شیطان واقعی بوده، یا صرفاً خیالات است؟ انتخاب با شماست. اما استفاده از گفتگوی خیالی برای هیل تازگی ندارد. کتابی که هیل در سال 1953 تحت عنوان چگونه حقوقتان را افزایش دهید منتشر کرد به شکل گفتگویی بین هیل و کارنگی بود. در واقع هیل در سال 1908 با کارنگی مصاحبه کرده و کارنگی نیز در سال 1919 یعنی درست قبل از چاپ این مصاحبه، فوت کرده بود. ”